کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عقاب آسا
واژهنامه آزاد
همچون عقاب
-
جستوجو در متن
-
آگفت
واژهنامه آزاد
عقاب
-
الغ
واژهنامه آزاد
عقاب؛ شاهین.
-
الولک
واژهنامه آزاد
آشیانۀ عقاب.
-
الو
واژهنامه آزاد
(لکی) عقاب، باز.
-
دال
واژهنامه آزاد
عقاب سیاه کوهستان
-
هموله
واژهنامه آزاد
هموله طایفه ای از سه هونی است که زیرمجموعۀ چهارلنگ کیان ارثی اند. واژۀ هموله از دو جزء همو (همانند) و له (عقاب) ساخته شده است (در زبان فارسی هم «آله» به معنی عقاب است). هموله چهار تیره دارد که یکی از این تیره ها تیزگرد نام دارد که با معنای کلمه هموله...
-
اثیر
واژهنامه آزاد
کره آتشی خورشید( بارها گفت که بر چرخ اثیر بادها راست فراوان تاثیر ) از " عقاب " خانلری
-
گریفین
واژهنامه آزاد
از جانواران ترکیبی در مسجمه سازی باستان. شیر دال؛ شیری با سر عقاب و گوش های اسب.
-
نشیب
واژهنامه آزاد
نشیب مفهومی پست در مقابل فراز ، فراز یعنی اوج ، رو بلندی ، صعود - پس معنی نشیب نزول و رو به افول و رو به پایین است . ( زاغ را میل کند دل به نشیب عمر بسیارش از آن گشته نصیب ) از " عقاب " خانلری ، که در اینجا معنی " پایین دستها " میدهد
-
سارگپه
واژهنامه آزاد
(گ َ پ ِ)؛ سنقر، پرنده ای شکاری از نژاد قوش ها، بزرگ تر از شاهین. سارگپه پرنده ای شکاری است کوچک تر از عقاب، با جثه ای متوسط و توپُر، سری کوچک و گرد روی گردنی کلفت، بال های پهن و دم کوتاه. رنگ پر و بالش بسیار متنوع است.
-
قوشمه
واژهنامه آزاد
یکی از سازهای بادی شمال خراسان و کردستان است. این ساز از دو نی به طول ۲۰ سانتیمتر تشکیل شده که در کنار هم چسبیده اند، اما در خراسان شمالی این ساز را اغلب از استخوان بال نوعی عقاب می سازند. از نظر موسیقایی، این ساز دارای یک اکتاو کامل است و می تواند ه...
-
سئنه
واژهنامه آزاد
یا سئِنَه ، در زبان اوستایی یعنی مرغ بخت و اقبال ؛ عقاب ، شاهین ،سیمرغ را نیز گویند . شهری در آذربایجان غربی به نام شاهین دة یا سئنه دژ وجود دارد . در ارتباط با واژة سئنه ، به کتابهای خانم دکتر ژاله آموزگار، و کتاب برچیکاد اوشیدا اثر دکتر رضا مهر آفر...
-
افغان
واژهنامه آزاد
افغان نام قبایل پشتو زبانی است که در بخش هایی از افغانستان و پاکستان زندگی می کنند. افغان را در عامیانه اوغان و در گویش هزارگی اوغان، اوغون و اوغو نیز می گویند. گرچه در بین عوام، معنی افغان همان ناله و فریاد است اما برخی برای آن معانی و ریشه های دیگر...