کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اثل
واژهنامه آزاد
بسیار سخت . مقاوم
-
اصل
واژهنامه آزاد
دونگ
-
آثل
واژهنامه آزاد
[ثِ] (ع ص) اصیل، اصالت دار.
-
اصل
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پَروَز، آغازه. شاهنامه:بدو گفت من خویش گرسیوزم - به شاه آفریدون کشد پَروَزَم. "اصل بقای انرژی" به پارسی می شود "پَروَزِ پایِستاریِ کارمایه" یا "آغازۀ پایِستاریِ کارمایه".
-
اسل
واژهنامه آزاد
(اصفهان، روستای هاردنگ) اِسِل؛ استخر آبی که با خاک، به صورت دست ساز یا طبیعی یا آمیزه ای از هر دو روش، ساخته شود.
-
جستوجو در متن
-
هاسل
واژهنامه آزاد
عسل
-
ملیسا
واژهنامه آزاد
گیاهی که زنبور عسل از ان عسل می سازد جنبه ی دارویی دارد معنی دیگر ان مرحم و عسل است.
-
ملیسا
واژهنامه آزاد
گیاهی که زنبور عسل از ان عسل می سازد جنبه ی دارویی دارد معنی دیگر ان مرحم و عسل است.
-
پانیذ
واژهنامه آزاد
شیرین تر از عسل
-
نوش
واژهنامه آزاد
شهد و عسل
-
پانیذ
واژهنامه آزاد
از عسل شیرین تر و از شکر سفیدتر
-
شهد فایق
واژهنامه آزاد
شَهدِ فایق:بهترین عسل،بهترین شیرینی
-
کارنیکا
واژهنامه آزاد
(اسم خاص) نام نوعی ملکۀ زنبور عسل.
-
بالسان
واژهنامه آزاد
شیرین همانند عسل- اسم دخترانه ترکمنها در ایران