کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزیز
واژهنامه آزاد
(اسم) (xānevāde) ۱. کوچک ترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آن ها است. ۲. (زیست شناسی) تیره. ۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل
-
واژههای مشابه
-
عزیز جون
واژهنامه آزاد
اصطلاحا" به مادربزرگ میگویند و یعنی خیلی عزیز و گرامی
-
جستوجو در متن
-
مهناز
واژهنامه آزاد
عزیز
-
جورجو
واژهنامه آزاد
همچون جان .عزیز.
-
جورجو
واژهنامه آزاد
همچون جان .عزیز.
-
دالکه
واژهنامه آزاد
مادر(که تحبیب -مادر عزیز)
-
گوگولی
واژهنامه آزاد
عزیز ، زیبا ، نازنین
-
عزیزالله
واژهنامه آزاد
عزيز و ارجمند نزد خدا
-
آشتالان
واژهنامه آزاد
به معنای عزیز بابا
-
روله
واژهنامه آزاد
بچه - کوچولو - بچه عزیز
-
سونیا
واژهنامه آزاد
در هندوستان به معنی عزیز و دوست داشتنی
-
شرى
واژهنامه آزاد
(تلفظ Sheri) عزیز (به زبان فرانسوى)
-
داینی
واژهنامه آزاد
داینی (dayni) معشوقه،عزیز و گرانقدر