کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دادفر
واژهنامه آزاد
مرکب از داد (عدل) و فر (شکوه).
-
ارتیکا
واژهنامه آزاد
دادگر دادگستر عادل منصف داور کسی که مسئول انجام عدل است کسی که عدالت را بر پا میکند
-
نگله
واژهنامه آزاد
(جنوب ایران) واحدی از کالا با مفهومی وسیع تر از پالت و عدل؛ به این معنا که به واحد کالاهای بسته بندی نشده مثل یک شاخه تیر آهن یا یک شمش فلزی سنگین یا یک دستگاه ماشین بدون لفاف و حتی به یک دستگاه اتومبیل یا تراکتور نیز که اقلام مانیفست و بارنامۀ یک وا...
-
زوله
واژهنامه آزاد
نام یکی از ایلات قدیمی کرد در استان کرمانشاه می باشد. دراستان کرمانشاه 14 ایل و یک طایفه مستقل وجود دارد:ایل کلهر، سنجابی، قلخانی ، بان زرده ، کرند ، گوران ، جاف ، ثلاث باباجانی ، پایروند و طایفه مستقل عثمانوند و ایلات جمهور، ترکاشوند ، زوله و زنگنه ...