کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شماس
واژهنامه آزاد
چموشی کردن عده ای در دین
-
حنفا
واژهنامه آزاد
عده ی قلیلی که در زمان پیامبر به بت پرستی سجده کردن و بعد ها که دیدند کارشان اشتباه بوده برگشتند و عده ای از آنها هم مسیحی شدند.
-
گراوند
واژهنامه آزاد
طایفه ای بزرگ و لک زبان در استان لرستان، به خصوص شهرستان کوهدشت؛ عده ای از این طایفه در سالیان گذشته به شهرستان درود لرستان تبعید شده اند و در روستای بیشه سکنی گزیده اند، عده ای به استان کرمانشاه تبعید شده اند، و عده ای هم در باغملک خوزستان ساکن اند....
-
آبستراکسیون
واژهنامه آزاد
غیبت عمدی عده ای از نمایندگان مجلس به طوری که مجلس در هنگام رأی گیری از رسمیت بیفتد.
-
ممسنی
واژهنامه آزاد
تیره ای از طایفۀ اورک از ایل دینارانی بختیاری که بیشتر آنها در روستایی به همین نام در منطقۀ دیناران، و عده ای نیز در گرمسیرات خوزستان مانند چشم گرگی، پرچستون، دهدز و ایذه سکونت دارند.
-
پیشاجنه
واژهنامه آزاد
هنگام بردشت میوه بخصوص (گردو) تعدای گم می شوند که بعداً نوجوانان با کنکاش و جستجو آنها را پیدا می کنند. (عده ای بر این با ورند که مخفف پیش آ جوینده) یا (ترکیب دو کلمه پیش+ اجنه می باشد- شاید بر این باور بودند که اجنه آن میوه ها را پیش خود برده یا پنه...
-
وسایل ارتباط جمعی
واژهنامه آزاد
دستگاه ها، ابزار و امکاناتی که با آن می توان با عدّه ی کثیری از مردم در مکان های مختلف، همزمان ارتباط صوتی یا تصویری برقرار کرد. از جمله، اینترنت آنلاین، تلویزیون، رادیو، ... گاهی روزنامه و مجلات را نیز به این دسته اضافه می کنند.
-
بهارچین
واژهنامه آزاد
[ ب َرِ ] (اِخ ) جایی که در افسانه ها بمنزله ٔ بهشت روی زمین است . بهشت گنگ . و آن بدست عده ای از ایرانیان در وسط خاک توران در طرف شمال سیر دریا (سیحون ) برپا شده بود. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بهشت گنگ شود.
-
سلطان شهر
واژهنامه آزاد
سلطان شهر نام شهری است در شهرستان خرامه از استان فارس. این شهر درسال 1389 مرکز بخش کربال شده است. با توجه به اینکه رودخانۀ کر از کنار سلطان شهر می گذرد، کشت و زراعت اصلی آن برنج بوده است، ولی به دلیل خشکسالی، در سال های اخیر فقط گندم و جو و بعضاً صیف...
-
افغانستانی
واژهنامه آزاد
این لغت به صورت پراکنده توسط عده ای از شهروندان افغانستان یاد میشود. این افراد اعتقاد دارند افغان = پشتون است .به خاطر همین از لغت افغانستانی استفاده میکنند . واژه افغانستانی توسط کشور های استعمارگر برای تفرقه قومی و ملیتی ایجاد شد.یکی از اهداف ورود ...
-
بیسجرد
واژهنامه آزاد
نام روستایی قدیمی از توابع جوین استان خراسان رضوی که در کنار مجموعه روستاهای بهرآباد قرار دارد و درسال های اخیر (دهۀ 1390) به شهرک رازی تغییر نام داده است. نام قدیم آن بیسگرد بوده است. در این روستا آثار باستانی باارزشی وجود دارد. عده ای از ساکنان آن ...
-
وینیچه
واژهنامه آزاد
گروهی از مردمانی که از وین پایتخت اطریش هجرت می کنند و در کنار زاینده رود به دلیل حاصلخیز بودن زمین هایش ساکن می شوند و( وین چه )یعنی وین کوچک . این اقلیم مردمان بسیار متفکر و با استعدادی را دارد. بعد از سال ها عده ای نیز از بختیاری ها به این خطه کوچ...
-
کاسپین
واژهنامه آزاد
دربارۀ ریشۀ این واژه نظریات مختلفی وجود دارد:در فرهنگ پارسی باستان، این دریا به نام «وارکَ شْ» مرکب از دو واژۀ «وُاوُ» به معنای «فراخ و پهن» و «کَ ش» به معنی «کرانه و ساحل» است. «وُاوُ» در اوستا به معنای «پراخ» است که با گذشت زمان تبدیل به فراخ و پهن...
-
راوا
واژهنامه آزاد
نام (سازمان زنان انقلابی افغانستان) که عمدتاً درشهر کویتۀ پاکستان درسالهای دهۀ هشتاد سدۀ بیست، توسط یک عده دختران وزنان مهاجرافغان، درپیروی از اندیشه های مارکسیستهای چینی ایجاد شد، خانم سیما سمر رئیس کمسیون مستقل حقوق بشرافغانستان ازرهبران این گروه م...
-
دهدشتی
واژهنامه آزاد
یکی از محلات بندر بوشهر که محل سکونت مهاجرینی بود که از نواحی دهدشت به بندر بوشهر آمده و به تجارت مشغول بودند. عده ای از تجار اهالی «دوان» در حوالی شهرستان کازرون نیز در این محله زندگی می کردند. از اماکن مهم محلۀ دهدشتی می توان قسمت هایی از بازار قدی...