کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عامه
واژهنامه آزاد
به معنای عمه و خواهر پدر است.
-
جستوجو در متن
-
روجا
واژهنامه آزاد
اولین ستاره صبحگاهی در فرهنگ عامه مازندران
-
عامفهم
واژهنامه آزاد
am(e)fahm سخن یا اصطلاحی که عامۀ مردم با سطح دانش های مختلف بتوانند آن را بفهمند.
-
قرمساق
واژهنامه آزاد
در فرهنگ لغات عامه بمعنی زن بد است. به معنای بی ناموس،حرامزاده هم معنی می دهد.
-
پوپولیستی
واژهنامه آزاد
عوام فریبی یا عوام گرایی/ روش سیاسی برای طرفداری از حقوق عامه در برابر نخبه ها
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کردن؛ او را متوجه و ملتفت فراموش شده ای کردن. (لغتنامۀ دهخدا)
-
همه خوان
واژهنامه آزاد
(ادبیات) همه پسند، فراگیر؛ بخشی از فرهنگ عامه و گونه ای از ادبیات است که مخاطبانش تودهٔ مردم اند و بر پایهٔ ذوق و سلیقه و علاقهٔ عمومی پدید می آید.
-
شاسکول
واژهنامه آزاد
فردی گاها گیج که زود گول میخورد و کارها و رفتاری که نشان از ضریب هوشی پایین وی است از او سر میزند. گاها مترادف کودن ، خنگ و نادان در زبان عامه می باشد.
-
غزن
واژهنامه آزاد
غزن قفلی [غ َ زَ قُ] (اِ مرکب ) (یا غزن قلفی ) . در تداول عامه قلاّب فلزی که در حلقه ای داخل می شود و دو طرف شکاف لباس را به هم وصل می کند (رک رهخدا).
-
آرمه داری
واژهنامه آزاد
آرْمِه داری در فرهنگ عامۀ شهر شیراز به مراسمی گفته می شود که طی آن خوراک ها و غذاهایی که زن باردار به آن ها ویار دارد، در ماه هفتم بارداری برای او فرستاده می شود. نمونۀ این واژه در رمان سووشون اثر سیمین دانشور دیده می شود. آرمه به معنای ویار است.
-
چاهورد
واژهنامه آزاد
چاهورز بخشی از بخش های استان فارس لامرد می باشد که مرکب از چاه و ورد می باشد به معنی چاه گل تلفظ این واژه توسط مردم عامه چاهورز می باشد و بطور رسمی فقط از واژه چاهورز استفاده می شود و استفاده از واژه چاهورد منسوخ شده است
-
هوروش
واژهنامه آزاد
هور در زبان پارسی به معنای آفتاب ، خورشید، درخشنده و تابان میباشد. در زبان اوستایی نیز واژه اخشوروش به معنای خدای خورشید و خدای آفتاب معنا شده است، وش پسوند شباهت است هوروش یعنی به مانند خورشید و کوتاه شده امروزی واژه اخشوروش است که واج "خ "در زبان ا...
-
آمره
واژهنامه آزاد
آمُرِه ای؛ از گویش های مرکزی ایران که در روستای آمره از توابع شهرستان خلجستان استان قم رایح است. ریشه میانة این گویش پهلوی اشکانی (پارتی) و ریشه باستان آن، فارسی باستان است. مشترکات فراوانی با دیگر کویش های مرکزی دار که ما بین قم، کاشان، اصفهان تا شی...
-
کنه
واژهنامه آزاد
کَنِه ( kane): در معنای علمی و بیولوژیک: کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند. کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه های حیوانی یا Ticks و سایر کنه ها یا MItes تقسیم می شوند که گروه اخیر را برخی هیره می نامند. در باور عامه نام کنه فقط به کن...