کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عالم و خشت مال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مال
واژهنامه آزاد
مال:(mal) در گویش گنابادی به حیواناتی که جز پستانداران اند و در مالکیت انسان اند اطلاق می شود، مانند گوسفند، شتر و... در گویش گنابادی به زن زیبا هم مال گویند.
-
سرخ و زرد شدن
واژهنامه آزاد
کنایه از طلا و مال و منال دنیا در عبارت "ای سرخ و زرد، جز مرا بفریبید!"
-
ساسان
واژهنامه آزاد
سئوال کننده-تنها و گوشه نشین و کسی که به مال دنیا وقعی نمیگذارد و در پی ثروت اندوزی نیست
-
عاریه
واژهنامه آزاد
عاریه، یعنی انسان مال خود را به دیگری بدهد که از آن استفاده کند و در عوض، چیزی از او نگیرد.
-
ورز
واژهنامه آزاد
وِرْز:(werz) در گویش گنابادی یعنی مشت و مال ، ماساژ ، با پا لَگَد کردن ، || آدم سریع را هم ورز گویند ، سریع
-
مال بندان
واژهنامه آزاد
در گذشته، در هر سه فرسخ، چند کمند اسب نگه می داشتند که هر کمندش، چهارتا بود و در آنجا، اسب های دستگاه های پستی را عوض می کردند. این منزل ها را مال بندان می گفتند.
-
بهنوا
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) متضاد بینوا. صاحب زندگی مرفه، مالک مال و نوای بهتر. ساخته شده از کلمۀ به (بهتر) و نوا (اسباب معاش، ساز و برگ زندگی). || نوای بهتر، آواز بهتر.
-
مابه ازاء
واژهنامه آزاد
شخصی که وظیفه نگهداری اموال دیگران را بعهده دارد و مال هم در زبان فارسی معانی زیادی دارد .در مبحث عامیانه روستایی و عشایری مواظبت کردن از احشام را به مالبان میسپارند
-
تلک
واژهنامه آزاد
تُلُکْ (tolok) در گویش گنابادی یعنی شکستن ، صدای شکستن چیزی ، از هم پاشیدن || تِلِکَ (teleka) در گویش گنابادی یعنی غارت ، سرقت ، بردن مال دیگری با فریب و کلک یا زور و اجبار
-
داویجان
واژهنامه آزاد
بزرگ ترین روستای شهرستان ملایر؛ در لغت به معنی دو قلعه است، چون در گذشته دو قلعه در دو طرف روستا بوده که الآن نشان کمی آز آن ها باقی مانده است. قلعۀ سمت شمال «تپه مرزی» و قلعۀ سمت جنوب «تپه نیم خشت» نام دارد. در زبان عامیانه، داویجان به «دون» معروف ا...
-
برمزیار
واژهنامه آزاد
(لری) سهم یا چیزی که مربوط به من است، متعلق به یار یا دوست است؛ درواقع بر و م هر کدام یک حرف لری اند و ز همان از است و معنی لری آن این است:«بر م ز یار است»، یعنی سهم و مال من، متعلق به یار و دوست است...
-
مال بند
واژهنامه آزاد
(مکانیک) ابزاری مخصوص بستن تریلر و کاروان به پشت خودروی کِشنده و جابجایی آن، که شامل یک یا دو تیرک افقی، و مجهز به بست، قلاب (hook)، زنجیر و توپی (ball) است. معادل Tow bar یا Towing Hitch در انگلیسی.
-
نان کسمه
واژهنامه آزاد
نوعی نان مثل نان شیر مال است که گرد و شیرین است ولی مثل نان شیرمال پف کرده نبوده و سطح آن براق نیست.این نان در قم طبخ میشد و اکنون نیز در برخی مناطق قم طبخ میگردد.
-
اموال منقول
واژهنامه آزاد
اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته میشود. کلیه دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستأجره، از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است، حتی اگر مبیع یا عین مستأجره از اموال غیر منقو...
-
ریک
واژهنامه آزاد
ریک در شاهنامه چند بار آمده است و بزرگان درباره ی آن دیدگاه نوشته اند و گروهی بر این باور هستند که به معنای شادمانی و بخت نیک است و گروهی آن را ویحک عربی می دانند که در نگاشتن دیگرگون شده است . شاید با rich انگلیسی همریشه باشد یعنی مال و مایه و در مر...