کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پونیکا
واژهنامه آزاد
عاشق بودن
-
دچار شدن
واژهنامه آزاد
عاشق شدن.
-
بهناز
واژهنامه آزاد
نازترين . بهترين ناز كننده و عاشق
-
سرسپرده
واژهنامه آزاد
عاشق,تسلیم شده,دلداده
-
افتراش
واژهنامه آزاد
دنبال کسی راه افتادن و مراقب بودن- عاشق بیشه
-
مهرآیین
واژهنامه آزاد
کسی که آیین او مهربانی و عشق ورزی است. عاشق پیشه و مهرورز
-
سودای
واژهنامه آزاد
به معنی عشق و در مواردی به عاشق تلقی میشود
-
یحسا
واژهنامه آزاد
یحسا. [ یَ ] (ح س ا) بر وزن یحیی . از خانواده حُسن. زیبا و دلربا. عاشق زندگی. دوستار یحیی
-
دلاویز
واژهنامه آزاد
دِلاْویْز یا دِلَویْز:(delawiz or delawiz) در گویش گنابادی یعنی خواستنی ، دوست داشتنی ، زیبا ، عاشق
-
مستار
واژهنامه آزاد
مِسْتاْر:(mestar) در گویش گنابادی یعنی عاشق ، چشم کور و چشم بسته به خواسته دل
-
صبا
واژهنامه آزاد
نسیم ملایمی که از طرف شمال شرق می وزد، پیام رسان میان عاشق و معشوق؛ نام یکی از شعب بیست و چهارگانه موسیقی قدیم؛ نام موسیقیدان معروف موسیقی قدیم، نام موسیقیدان معروف ایران.
-
تکاوچ - تکاور
واژهنامه آزاد
ت َ کا و َ چ:(تَکا)در لغت نامه دهخدا در ردیف حرف (ت) به معنی (عاشق) ثبت شده ، مثل تکاور یا تکاوچ (و) به معنای حرف ربط است ، و ( چ ) و یا ( ج ) به معنای تند رو هر کدام در ردیف خود ثبت شده اند ، و ( ر ) به معنای جنگ است
-
همای و همایون
واژهنامه آزاد
نام داستانی از خواجوی کرمانی حاوی 4435 بیت در وصف عشق همای پسر منوشنگ شاه، پادشاه شام، به عشق همایون دختر خاقان چین. این داستان شبیه رمانس است. عاشق و معشوق بعد از فراز و فرودهای بسیار به هم می رسند. شاعر در این اثر به خسرو و شیرین، ویس و رامین، شاهن...
-
ورنگنا
واژهنامه آزاد
وَرَنگنا یا همان پَرشَگنا؛ پرنده ای اساطیری و عاشق تخت پادشاهی بود که تخت پادشاهان را جا به جا می کرد. در کتاب اوستا، یشت (فصل) چهاردهم، از آن یاد شده است. ورنگنا گردونه خشت راوان ( فرمان روایان) را می کشد. این پرنده ارابه های بزرگان از جمله پادشاهان...
-
اشکان
واژهنامه آزاد
«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ریزد، باران، سیل، روان شدن، جاری شدن و .... است. این واژه در زمان حملهٔ اسکندرِ گُجَستَک به ...