کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طُلُوعِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مطلع فجر
واژهنامه آزاد
طلوع کردن
-
خوربرا
واژهنامه آزاد
طلوع
-
روزدر
واژهنامه آزاد
طلوع
-
برآید
واژهنامه آزاد
طلوع کند.
-
بهیان
واژهنامه آزاد
طلوع خورشید . صبح زود
-
مهرساد
واژهنامه آزاد
تشعشع نور ، طلوع زندگی ، خورشید ایل
-
هورام
واژهنامه آزاد
پیرو نیکی ; انسان شاد و خنده رو، هنگام طلوع آفتاب
-
روستای گون گورمز
واژهنامه آزاد
نام این روستا به یک روایت برگرفته از نام نماز صبح است که طلوع آفتاب را نمی بیند
-
شوروم
واژهنامه آزاد
(گیلکی) به مه صبحگاهی گفته می شود که سپیده دم، سطح زمین را می پوشاند و بعد از طلوع آفتاب از بین می رود.
-
گاوگم
واژهنامه آزاد
گاوگُم روشنی پایانی روز، پیش از غروب آفتاب که پس از آن هوا تاریک میشود. قابل قیاس با روشنایی هوا پیش از طلوع که به آن گرگ و میش گفته میشود
-
روژ
واژهنامه آزاد
روزها، ایام، به تشعشع نور خورشید که از لابلای برگ درختان دیده شود نیز می گویند اولین تشعشع نور خورشید هنگام طلوع
-
آشید
واژهنامه آزاد
(فارسی) طلوع خورشید ترکیب؛ (پیشوند) آ به معنی آمدن - بالا آمدن و شید به معنی خورشید
-
مهراب
واژهنامه آزاد
(روستاهای گلستان و خراسان شمالی) محل طلوع آفتاب و محل تلاقی خورشید و آب. واژۀ ساخته شده از مهر (خورشید) و آب.
-
اسماهور
واژهنامه آزاد
(لری) محل طلوع آفتاب. || نام روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان الیگودرز، در استان لرستان ایران.
-
هور
واژهنامه آزاد
هورام اسم پدربزرگ کوروش کبیره و معنی زرتشتی اون طلوع افتابه و ریشه دیگرش به کردی یعنی پسر خوش اخلاق و خنده رو