کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اصلاح طلب
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) به خواه.
-
شهرت طلب
واژهنامه آزاد
به دنبال شهرت
-
جستوجو در متن
-
شاکی
واژهنامه آزاد
کسی که شکایت می کند یا طلب دارد یا بی دلیل از کسی احساس طلب کاری می کند . در اصطلاح به کسی عصبانی است هم می گویند.
-
ملتمسی
واژهنامه آزاد
کسی که به آن، طلب دعا می کند. خواستار دعا
-
رفرمیست
واژهنامه آزاد
اصلاح طلب، reformist.
-
درمانجو
واژهنامه آزاد
كسي كه از كسي طلب ياري داشته باشد، بيمار
-
دانش خواه
واژهنامه آزاد
دانش دوست، دانش طلب.
-
تحرى
واژهنامه آزاد
[تَ حَ ر ى] قصد کردن،صواب جستن،طلب چیزى که در غالب گمان درخور استعمال باشد و یا طلب شایسته ترین دو امر،جستجو کردن،درنگ کردن به جایى
-
جنگ سالار
واژهنامه آزاد
جنگ طلب ، رهبر جنگ ، رهبر گروه های جنگجو
-
هیجار
واژهنامه آزاد
صدای فریاد زدن و طلب کمک خواستن
-
استشهادنامه
واژهنامه آزاد
گواهي نامه، استشهاد: طلب شهود براي گواهي يا ثبت حقي
-
آرد کپیدن
واژهنامه آزاد
آرد را ربودن و بلعیدن به کسی که قبل از تهیه نان یا هر چیزه دیگه مواد اولیه را ببلعد. عجله در خوردن،آدم همیشه گشنه و فرصت طلب.
-
ملچکا
واژهنامه آزاد
پیمان. عهد. شاهد مثال:«سلطان... به عزمِ یورش دشت قبچاق تَواچیان را به طلبِ لشکرها فرستاد و از ایشان مُچلکا گرفتند که روی دل هیچ آفریده نبینند و لشکر به سانِ قدیم و جدید سوار و پیاده ترک و تاجیک با آذوق و استعداد یک ساله از ولایات و احشام بیرون آورن...
-
مرائیه
واژهنامه آزاد
متشبّه مبطل به زهّاد،جماعتى باشند که از براى قبول خلق ترک زینت دنیا کنند و خاطر از جمع اسباب دنیوى باز گیرند و بدان طلب تحصیل جاه کنند درمیان مردم.و ممکن بود که بر بعضى حال ایشان مشتبه شود و پندارند که ایشان ازدنیا اعراض کلّى کردهاند.و ایشان خود بتر...