کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضربت با چیز تیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مبتکر
واژهنامه آزاد
کسی که با استفاده از چیز های موجود روش و یا چیز جدیدی بیافریند.
-
پروندا
واژهنامه آزاد
دارای پیوند با همه چیز؛ پیرامون همه چیز. یکی از 101 نام خدا که در خرده اوستا آمده است، به معنی «با همه پیوند دارد».
-
در
واژهنامه آزاد
دُرّ به معنای سیم، مروارید، چیز با ارزش
-
ترانهاده
واژهنامه آزاد
پس و پیش جابه جا کردن چند چیز با هم
-
خنج
واژهنامه آزاد
(جنوب پارس) (به کسر خ، سکون نون و جیم) چنگال جانوران، پنجه؛ پنجه کشیدن به خصوص با ناخن تیز.
-
جابجایى
واژهنامه آزاد
جابِجایى به معنى عوض کردن جاى ٢ یا چند چیز با یکدیگر است
-
شترق
واژهنامه آزاد
[شَ تَ رَ] (اِ. صوت) شَتَلَق. صدای ناشی از برخورد ناگهانی دو چیز با هم مثل افتادن چیزی بر زمین. برخورد ناگهانی دو چیز.
-
اسکانر
واژهنامه آزاد
دستگاه عکس برداری جزء به جزء از داخل بدن انسان و هر چیز دیگر، با کمک اشعه.
-
خارد
واژهنامه آزاد
خارْدَ:(kharda) در گویش گنابادی یعنی خوردن غذا یا نوشیدنی ، برخورد کردن دو یا چند چیز با هم
-
قنج
واژهنامه آزاد
قِنج= نیش، هر چیز نوک تیز خار مانند:«قِنجِ گاردیم دردِش کَمَه اَما زهرش ناکارَه» نیش گاردیم(نوعی عقرب زرد در شوشتر که موقع راه رفتن دم خود را روی زمین می کشد) درد کمی دارد ولی زهرش خیلی خطرناک است.
-
قیاس مع الفارق
واژهنامه آزاد
(قیاسِ مَعَ الفارِق):دو چیز نامربوط را با هم مقایسه کردن، استفاده از یک دلیل یا مثال برای اثبات چیزی که با آن دلیل یا مثال مناسبتی ندارد
-
بادخوره
واژهنامه آزاد
بادخوره [گویش همدانی]:پرستو ، چلچله ، پرنده ای با بال های دراز و نوک تیز و دم دو شاخه ، که در فصل سرما به مناطق گرمسیر مهاجرت می کند.(فرهنگ فارسی معین)
-
پلخمون
واژهنامه آزاد
تیر کمان کوچک که با آن گنجشک میزندند یا هر چیز دیگر را.یک شعری هم در گویش مشهدی هست که میگه:با پلخمون نگاهت چوغوک دلمو زدی ای به قربونه نگاهت,عوضی چولومو زدی!
-
drag and drop
واژهنامه آزاد
کشیدن و رَهاندَن. هنگام کار با رایانه، کُنِشی (عملی) است که در آن با موشی (ماوس) یک چیز را گرفته، جابجا کرده و می رهانند (رها می کنند). "دِرَگ اَند دِراپ کُن" می شود "بِکِش و بِرَهان".
-
گافیدن
واژهنامه آزاد
(گ ا ف ی د ن) در شاهنامۀ فردوسی، به معنی شکافتن یا پاره کردن است. این اصطلاح وقتی به کار می رفت که در جنگ ها کسی بدن دیگری را با شمشیر یا شیءِ تیز ببرد .