کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صورت بار 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صورت گرا
واژهنامه آزاد
formalist.
-
صورت جلسه
واژهنامه آزاد
نشست نامه.
-
صورت فلکی
واژهنامه آزاد
هم اختران.
-
جستوجو در متن
-
بار
واژهنامه آزاد
1- اجازه 2- مرتبه 3- میوه 4- ثمر
-
شارژر
واژهنامه آزاد
باراکَن. می شود آکَننده و پر کنندۀ بار. برای نمونه، باراکَن باتری.
-
تلسک
واژهنامه آزاد
به شخصی که مدل صحبت کردنش نوک زبونی باشه و یا بعضی حرفهای یک کلمه رو چند بار(به صورت رگباری) تکرار میکنه ،گفته میشود
-
پاریاو
واژهنامه آزاد
لغتی است زرتشتی که یک بار در اوستا(کتاب زرتشتیان) آمده . نام رودخانه ای است که در دوران اساطیری ایران در شرق ایران (حدود خراسان) جاری بوده و همۀ رودخانه های عالم از این رود (پاریاو) سر چشمه میگرفتند و به رود خانۀ هفت رنگ که رنگ های آن بعیدالحدود بودن...
-
پی برگ
واژهنامه آزاد
وسیله ای است برای نگهداری و طبقه بندی اسناد و مدارک .در این وسیله می توان براحتی سند مورد نظر خود را جستجو نمود. واژه معادل انگلیسی:lever arch file واژه معادل آلمانی:Ordner نوع قفل دار مخصوص اسناد لاتین آن برای نخستین بار توسط فردریک زونکن آلمانی اخ...
-
دانلود
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس upload به پارسی می شود: فراباریدن، فرابار کردن،...
-
کرشته
واژهنامه آزاد
کرشته بر خلاف معنایی که در لغت نامه دهخدا با اقتباس از بیت عطار:زمین و آسمان پر فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پر کرشته است. خس و خاشاک عنوان شده در اصل ( ایکه رشته ) بوده است و چون این روستا در بین دو رودخانه قرار داشت به این دلیل نامگذاری شد. ایکه د...
-
وراوی
واژهنامه آزاد
وراوی برگرفته از "ور" به معنای نزدیک، کنار و "او" با حرف الف فتحه دار و حرف واو ساکن به معنای آب است و "ی" که پسوند است. پس وراوی یعنی کسی یا چیزی که کنار آب است. برخی شواهد تاریخی نشان از آن دارد که موسسان وراوی کنونی مهاجرانی از سیوند فارس بوده اند...
-
اشوم
واژهنامه آزاد
شوارتس (1382) « اشوم » را در جنوب پارس باقیمانده زموم می داند. [2] واژه « زموم » جمع زومه می باشد که جغرافی نویسان به شکل «زُم » یا به صورت « رَم » به کاربرده اند. در نظام سنتی عشایر کوچنده ایران برای استفاده بهینه از مراتع سردسیری و گرمسیری دو تا...
-
کچالو
واژهنامه آزاد
کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کردند تا از نام «آلو» که نام میوه ایست و پیش از این در فارسی وجود داشته متمایز شود. البته در هند کچالو را پرتغالی ها ...
-
وینسنت برومر
واژهنامه آزاد
وینسنت برومر در ۳۰ دسامبر ۱۹۳۲ ميلادي در «اشتلن بوش» افريقاي جنوبي به دنيا آمده است. وي بين سالهاي ۱۹۵۱-۷ مدرك كارشناسي الهيات و پس از آن كارشناسي ارشد در فلسفه خود را از دانشگاه اشتلن بوش دريافت كرد. سپس به دانشگاه هاروارد رفت و دوره كارشناسي ارشد ...