کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکل های هم نهشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
socket
واژهنامه آزاد
گیرَک. زبانزدِ تَشنیکی (فنی). هم connector و هم socket را در پارسی می شود گیرَک نامید. آنها دیسه های (شکل های) گوناگون و نر و ماده دارند.
-
connector
واژهنامه آزاد
گیرَک. زبانزدِ تَشنیکی (فنی). هم connector و هم socket را در پارسی می شود گیرَک نامید. آنها دیسه های (شکل های) گوناگون و نر و ماده دارند.
-
بدخشان
واژهنامه آزاد
نام شهری که به سبب داشتن سنگ های قیمتی هم چون لعل شهرت داشته
-
دوختن
واژهنامه آزاد
دو یا چند شی را به وسیله ای به هم پیوستن و پیوند دادن، مانند کفش دوختن(تکه های چرم و لاستیک کف را با نخ به هم پیوند میدهند)یا پولک دوختن
-
هیوا
واژهنامه آزاد
یکی از نام های کردی است که هم برای پسرها و هم برای دختر ها بکار می رود و به معنی آرزو می باشد
-
lexis
واژهنامه آزاد
واژگان. تمام واژه های یک زبان یا یک رشتۀ علمی و غیره. هم معنی با terminology و specialized vocabulary در انگلیسی.
-
هم پالکی
واژهنامه آزاد
دو تن که دارای افکار و اندیشه های مشابه اند و یک شیوه زندگی کنند. جور. مناسب.
-
تمزونه
واژهنامه آزاد
به جای این -این حرف در قدیم بین مردم جهرم رواج داشت که هم اکنون دو محله های قدیمی نیز یافت می شود
-
دنری
واژهنامه آزاد
دنری(danari)(گویش شوشتری):پشت سر هم ،متوالی و باشدت؛ جنگنده های آمریکایی دنری عراق را بمباران کردند.
-
equivalent resistor
واژهنامه آزاد
ویسۀ هم ارز. (زبانزدِ دانشی). با واژه های تازی، «مقاومتِ معادل» نیز گفته می شود.
-
خط چین
واژهنامه آزاد
خَط چین [خ َ ط] امتدادی است از پاره خط های کوچک جدا از هم، با طول و فواصل مساوی. تصویر:_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ dash line
-
جویبار
واژهنامه آزاد
مرکب از جوی و بار؛ کنار جوی آب. جوی بزرگی که از به هم پیوستن جوی های کوچک تشکیل شود.
-
کندوج
واژهنامه آزاد
واژۀ مرکب از کر و اندوز:محل اندوختن کَر. (کرَ به ساقه های دروشدۀ برنج می گویند که به هم بسته شده باشند.)
-
پینوپروک
واژهنامه آزاد
وصله کردن - وصله پینه کردن - دوخت ودوز - تکه هایی از پارچه های مختلف - از خرده وریزه های پارچه های مختلف ورنگارنگ بقچه ویا جامه ای دوختن - به هم دوختن چند جزء متفرق برای ایجاد یک کل واحد .
-
گواوا
واژهنامه آزاد
میوه ای گرمسیری است. گیاه گواوا درختچه ای همیشه سبز از خانواده میرتاسه است که برگ های دربرابر هم دراز و بیضی شکل دارد. این درختچه بومی امریکای جنوبی و امریکای مرکزی، پرو، برزیل و مکزیک است و سال ها قبل به ایران وارد شده و به گونه پرورشی در شمال و بیش...