کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شور
واژهنامه آزاد
شِوِر - آویزان - دلمکُوز
-
شور
واژهنامه آزاد
(محلی) شِوِر؛ آویزان کردن، به درازا کشیدن.
-
شور
واژهنامه آزاد
( shever) اویزان کردن ،دراز کردن
-
واژههای مشابه
-
شور انگیز
واژهنامه آزاد
هیجان انگیز
-
دل شور
واژهنامه آزاد
دِلْ شُوْرَ:(delshowra) در گویش گنابادی یعنی دغدغه داشتن ، نگرانی ، نفوس بد زدن ، افکار بد داشتن درباره اتفاق بدی که احتمال دارد بیفتد.
-
طبع پر شور
واژهنامه آزاد
کار پر شور,علاقه
-
جستوجو در متن
-
شوراب
واژهنامه آزاد
شور آب؛ آب شور.
-
دلمکوز
واژهنامه آزاد
آویزان - شِوِر
-
آدریان
واژهنامه آزاد
آتشکده، آتشگاه ، پر شور
-
شورگاه
واژهنامه آزاد
شوره زار ، زمان شور و سرور
-
زوفان
واژهنامه آزاد
نشاط اور-شادی بخش. (اسم پسر) کسی که پر شور و شوق است
-
زوفان
واژهنامه آزاد
نشاط اور-شادی بخش. (اسم پسر) کسی که پر شور و شوق است
-
غتغاک
واژهنامه آزاد
إز غت به معنای نادان و غاک به معنای فتنه و آن شور وفتنه ای است که نادانان برآغالند