کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شعله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ژالین
واژهنامه آزاد
شعلۀ آتش.
-
قبس
واژهنامه آزاد
شعله آتش
-
آبیژ
واژهنامه آزاد
شعله - زبانه آتش
-
برافروخته
واژهنامه آزاد
ملتهب، شعله ور شده
-
لمب
واژهنامه آزاد
(لُمب) لهیب آتش، شعله
-
آلوو
واژهنامه آزاد
(ترکی آذری) آتش و شعله.
-
آرتین
واژهنامه آزاد
هم معنی آرسین. از لحاظ ریشه ای آرسین را ریشه یابی کردیم یعنی شعله آتش.آرتین در فرهنگ دهخدا به معنی پاکی و تقدس آمده،آرتین (آر+تین) ( آتش+شعله و حرارت و گرما)شعله آتش خود نماد پاکی و تقدس است.
-
دوود
واژهنامه آزاد
غباری به هر رنگ حاصل از خاموش شدن چیزی که شعله ور بوده است.
-
لرچیدن
واژهنامه آزاد
(محلی) لُرچیدَن؛ شعله ور بودن، داغ و آتشین بودن.
-
جزبل
واژهنامه آزاد
جزبل(به کسرج وفتح ب) سوزاندن با شعله، مانند کزدادن مو بر آتش.
-
آرسین
واژهنامه آزاد
شعله آتش،گرمای آتش.ترکیب آر+سین=آر:(آگر،آیر،آور،آر،آذر،آثر)صورتهای مختلف از واژه آتش است که در لهجه های محلی هم هنوز مانده است. سین:(تین،ثین،سین)شعله و گرما و حرارت.
-
بلاز
واژهنامه آزاد
واژه به گویش لری بختیاری به معنای شعله وری که با blaze انگلیسی همریشه است . به لری شمالی تر بلیز گفته می شود .
-
گشین
واژهنامه آزاد
گشین اسم کردی-دارای معانی متعدد از جمله قبراق و سرحال-روشنایی-شعله ور شدن و برافروخته شدن آتش
-
تورنه
واژهنامه آزاد
(مازنی) بادی که در منطقۀ گدوک از شمال به سمت جنوب می وزد، توده ابر سیاه، شعلۀ آتش، حرارت طاقت فرسا، تندر.
-
برزور
واژهنامه آزاد
بَرزِوَر؛ برگرفته از واژگان زرتشت. به معنای آتشین، برافروخته، شعله ور. || نماد جنگ. || قدرت و عظمت یک سلسله.