کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شعر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شعر پارسی
واژهنامه آزاد
سرواد.
-
جستوجو در متن
-
نظم خوانی
واژهنامه آزاد
شعر خوانی سرودن شعر
-
بوطیقا
واژهنامه آزاد
فنّ شعر.
-
میانخانه
واژهنامه آزاد
در شعر خاقانی به معنی مرز.
-
غزل
واژهنامه آزاد
نوعی شعر موزون عاشقانه.
-
عمانا
واژهنامه آزاد
عمان، در شعر عبید زاکانی:لیموی عمانی
-
هونیا
واژهنامه آزاد
(کردی) شعر و آواز. نامی است برای دختران.
-
سحوری
واژهنامه آزاد
طبل؛ مثلاً در این شعر:«آن یکی میزد سحوری بر دری».
-
تکواره
واژهنامه آزاد
سبکی از شعر کوتاه؛ تک بیت کلاسیک را می گویند.
-
برائت استهلال
واژهنامه آزاد
گشتن به دنبال ماه در شب آخر ماه، یا اولین گریه ای نوزاد می کند، در شعر آن باشد که شاعر از تکنیکی استفاده کند تا اگر خواننده باهوش باشد، بفهمد آخر شعر چگونه است. مانند: به مغرب سینه مالان قرص خورشید نهان می گشت پشت کوهساران که در شعر «در امواج سند» نش...
-
کانجا
واژهنامه آزاد
«که آنجا» در شعر فارسی، گاهی به ضرورت وزن، کانجا خوانده می شود. ممکن است به همین صورتِ ادغام شده نیز نوشته شود.
-
جل زدن
واژهنامه آزاد
ظاهرا به معنی «زُل زدن» است. البته در شعر مشهور عماد خراسانی به کار رفته است.
-
پولیس
واژهنامه آزاد
در زبان یونانی به معنای شعر است و نام تیم پرسپولیس به معنای شهر پارسه است
-
ارتجالی
واژهنامه آزاد
بدون اندیشه و آمادگی قبلی سخن گفتن ی شعر سرودن،بداهه گویی