کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شش ضربه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سقرمه زدن
واژهنامه آزاد
ضربه زدن با آرنج . ضربه ای بی شباهت به تلنگرهای عادی ، در جهت آگاه سازی فرد برای تغییر ناگهانی در عمل در حال انجامش. ضربه ی مخفیانه آرنج یا پا.
-
شرق
واژهنامه آزاد
شِرَقْ (sheragh) در گویش گنابادی صدای برخورد اعضای بدن در هنگام کتک کاری یا ضربه خوردن را گویند ، چسپیدن ضربه ، اثر کردن ضربه ای که زده شده
-
ضربه شمشیر
واژهنامه آزاد
یلمان.
-
شوک
واژهنامه آزاد
ضربه.
-
سخمه
واژهنامه آزاد
ضربه
-
گامشت
واژهنامه آزاد
ضربه محکم
-
تروما
واژهنامه آزاد
ضربه، صدمه
-
jounce bumper
واژهنامه آزاد
ضربه گیر
-
قفایی
واژهنامه آزاد
ضربه زدن به پشت گردن، پشت گردن زدن، سيلي زدن
-
گورمژ
واژهنامه آزاد
ضربه زدن با کنار دست مشت شده
-
گزند
واژهنامه آزاد
آسیب. ضربه. چو خواهی که از بدنیابی گزند...
-
ناترینگ
واژهنامه آزاد
تلنگر، ضربه کوچک با روی انگشت
-
خاک کردن
واژهنامه آزاد
اصطلاحی در ورزش کشتی به معنی نشاندن حریف روی پا و ضربه فنی کردن
-
کلپیده
واژهنامه آزاد
به فرو رفتگی ناشی از ضربه به سطح اشیاء و ظروف را گویند
-
بکورچیده
واژهنامه آزاد
یک قسمت از پارچه یا طناب که بر اثر ضربه با فرسودگی پاره شده باشد.