کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شخم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ورزوگاو
واژهنامه آزاد
گاونرکه برای شخم زدن به کارگرفته می شود
-
ماخار
واژهنامه آزاد
آبیاری زمین قبل از شخم
-
گاواهن
واژهنامه آزاد
بمعنی گاوی که شخم میزند
-
کل کردن
واژهنامه آزاد
(مازنی وگرگانی) kel kardan؛ شخم زدن.
-
رواز
واژهنامه آزاد
دو رشته زنجیر که یوغ گاو را به مَلَه یا آلات شخم زنی یا زَنِوَز وصل می کرد (مله تخته ای بود که _قبل و بعد از آبیاری زمین کشاورزی_ برای هموار کردن زمین استفاده می شد. زنوز نیز ابزاری برای تسطیح زمین بود).
-
تپانچه
واژهنامه آزاد
تپان در زبان ترکی به معنی تکه چوبی است کت و کلفت که روی زمین بعد از شخم زدن می گرداندند تا کلوخ ها شکسته شده و سطح زمین صاف شود. در حال حاضر به بخش زیرین چهارچوب درب که معمولاً یک یا دو سانت از کف بالاتر قرار میگیرد تپان درب گفته می شود. تپانچه نیز ب...