کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شبه جزیره
واژهنامه آزاد
به سرزمینی که از سه طرف به آب برسد ولی یک طرفش را خشکی گرفته باشد شبه جزیره گویند. در صورتی که جزیره را از چهار طرف آب گرفته.
-
شبه جزیره
واژهنامه آزاد
نیم خوست، نیم آداک یا نیم آدک، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده است، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد. چون مانند جزیره از هر چهار سوی در میان آب نیست، آنرا شبه جزیره یا نیم خوست گویند.
-
جستوجو در متن
-
capacitivly
واژهنامه آزاد
شبه خازنی
-
میلیشیا
واژهنامه آزاد
نیروی شبه نظامی
-
سوءظن
واژهنامه آزاد
به کسی یا چیزی شک داشتن. شک و شبه
-
ماه چارده
واژهنامه آزاد
ماه چهارده شبه، ماه شب چهاردهم. ماه تمام، کنایه از دلبر و معشوق.
-
منجک
واژهنامه آزاد
نوع حشره که شبه زنبور است که با خرطوم فیل مانندش از گل برای خو د خانه قیف مانند میسازد.
-
نیم خوست
واژهنامه آزاد
نیم آداک یا نیم آدک، شبه جزیره، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده باشد، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد. چون مانند جزیره از هر چهار سوی در میان آب نیست، آنرا شبه جزیره یا نیم خوست گویند.
-
نیم آداک
واژهنامه آزاد
نیم آدک،نیم خوست، شبه جزیره، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده است، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد. چون مانند جزیره از هر چهار سوی در میان آب نیست، آنرا شبه جزیره یا نیم آداک گویند.
-
قلوانی
واژهنامه آزاد
پیش قراول جلودار لشکر یا دسته گروه نوک پیکان نگهبان قلعه پادزهر از یک نوع گیاه بیابانی طایفه ای در قطیف شبه جزیره عربستان
-
کلفچ
واژهنامه آزاد
(محلی، خراسان جنوبی: دهستان رقه و بشرویه) کَلَفچ (سکون ف و چ) غار بسیار کوچک یا شبه غار؛ مثلاً به دهانۀ بعضی کوه ها که تورفتگی دارد کلفچ می گویند.
-
کلفچ
واژهنامه آزاد
(محلی، خراسان جنوبی: دهستان رقه و بشرویه) کَلَفچ (سکون ف و چ) غار بسیار کوچک یا شبه غار؛ مثلاً به دهانۀ بعضی کوه ها که تورفتگی دارد کلفچ می گویند.
-
بطنی
واژهنامه آزاد
بطنی:"با فبتح ب " چیزی که دارای شکل شکم مانند باشد ، درحقیقت نوع ظرف آبگیر که شبه آفتابه است اما ازنظرشکلی گرد وداری لوله ونسبت به آفتابه های معمولی تو دار تر است و بدون دسته می باشد . این نوع آفتابه ها معمولا ازمواد آلومینیم ساخته می شود .
-
خلیج
واژهنامه آزاد
خلیج:شخاب یا شاخاب یا شاخابه معنای نفوذ و رخنه و گسترش شاخه آب دریا در خشکی. برعکس شبه جزیره که نفوذ خشکی در دریاست. جمله ی اقوامِ ایران را چو خـون شاخـابه پارس! خوانمش من این خلیجِ نیلگون شاخـابه پارس! دیگر آن نامِ وطن ! چون خون رنگینم به تـن ! هر...