کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاه بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاه فیروزه
واژهنامه آزاد
روستایی کوچک در دهستان شبانکاره در استان بوشهر
-
شاه نشین
واژهنامه آزاد
نام روستایی در 20 کیلومتری شرق شهرستان هفتکل در استان خوزستان است.
-
شاه وحوش
واژهنامه آزاد
پادشاه حیوانات وحشی.
-
شاه دختر
واژهنامه آزاد
مخفف آن:شهدخت به معنای دختر شاه، پرنسس
-
یعقوب شاه
واژهنامه آزاد
اسم روستا به حسین آباد آشوری تغییر کرده است جمعیت و خانوار خیلی زیاد شده است
-
نعمان شاه
واژهنامه آزاد
سرپرست بهرام گور (هفت پیکر نظامی) که وظیفۀ پرورش او را بر عهده داشت.
-
شاه تور
واژهنامه آزاد
شاه تور دهی از دهستان روددشت بخش کوهپایه شهرستان اصفهان .که امازاده معروفی بنام امامزاده عبدالعزیز دارد
-
شاه تور
واژهنامه آزاد
نام روستائی در استان اصفهان
-
شاه مشهد
واژهنامه آزاد
نام محلیِ امامزاده جعفر (ع)، از نسل امام موسی کاظم (ع)، است که در شهرستان بندر هندیجان در استان خوزستان قرار دارد.
-
جستوجو در متن
-
شهباز
واژهنامه آزاد
اسم فردی که شاه بازی میکند در قدیم نزدیک نوروز مراسمی بوده که به آن شاه بازی می گفتند مراجعه شود به (میر نوروزی)
-
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می سترد
واژهنامه آزاد
کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد...