کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاخ دیو را شکستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دیوشلی
واژهنامه آزاد
دیوشل نام محله ای بین لاهیجان و لنگرود هست دیو شل واقعی قدیمی از شل کردن یک خرس بزرگ در عطاکوه هست خرس انقدر که بزرگ بود اسم خرس را دیو گذاشتن.
-
جرقست
واژهنامه آزاد
جِرِقَّسْت:(jereghast) در گویش گنابادی صدای شکستن و شکسته شدن چوب را گویند ، جرقه خوردن آسمان هنگام رعد و برق
-
خزوران
واژهنامه آزاد
خَزَوران:(اخ) پهلوان تورانی که افراسیاب او را به همراه چند تن دیگر به سیستان فرستاد تا با زال نبرد کنند. اما زال آنان را با گُرزی فرو کوفت./ دیو سیاه. در نبرد با کیومرث، سیامک پسر او را بکشت. خَزَوران بعدها به دست هوشنگ کشته شد. سیامک به دست خروزان د...
-
دامپینگ
واژهنامه آزاد
دامپینگ از کلمه Dump به معنای ارزان فروختن، قیمت شکستن و بازار شکستن[1] گرفته شده و در اصطلاح، «عبارتست از فروش یک کالا در یک بازار خارجی با قیمتی کمتراز هزینههای تمام شده یا به عبارتی دیگر فروش کالا در خارج به قیمتی کمتر از قیمت داخلی. فرهنگستان ل...
-
لولو
واژهنامه آزاد
لولو:(lwlw) در گویش گنابادی یعنی جیش، شاش. || نام یک دیو باستانی که از نام آن برای ترساندن کودکان برای نرفتن به تاریکی یا فضولی نکردن استفاده می شده است ، دیوی که کودکان را در جاهای خلوت و تاریک تنها گیر می آورد و می خورد.
-
غرابه
واژهنامه آزاد
غرابه شیشهای است بزرگ و شکمدار با دهانهای تنگ که در آن مایعات را انبار میکردند و نگه میداشتند که اکنون با وجود ظروف پلاستیکی نه مورد مصرف دارد و نه ساخته میشود. در گذشته پس از شکستن و خورد شدن غرابه از شیشه های آن جهت گلجام درب ها و پنجره های ا...
-
قوام الدین
واژهنامه آزاد
قوام یعنی استوار پایه دار ، ستون دین معنی می دهد ، قوام الدین عثمانی یک ورزشکار خوبی کاراته کشور عزیز ما افغانستان بود ، مکتب ابتدایی را تا صنف سوم در ایران خوانده و بعد در ولایت فراه شامل مکتب قسم دوم ابونصر فراهی گردید تا صنف ششم در مکتب یاد شده ب...