کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سینه پهلوی نایژه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سینه راما
واژهنامه آزاد
سینمای سه بعدی ، سینه راما:سینه راما یکی ازپروسه های فیلمسازی پرده عریض است. درآغاز سه دوربین وسه پروژکتور به کار می رفت تا تصویری زیبا وباور پذیر ازموضوع مورد نظر ارائه دهد
-
سینه موبیل
واژهنامه آزاد
اصطلاحی در ادیت ، میکس و صدا گذاری در برنامه ها تلویزیونی
-
جستوجو در متن
-
پاناک
واژهنامه آزاد
واژه ای است پهلوی، به معنی پناه دهنده، محافظ، نگهبان.
-
ستوش
واژهنامه آزاد
(پهلوی) سَتوِش؛ نام ستاره ای است.
-
ساعت
واژهنامه آزاد
تـَـسو، تسوگ، تاسوگ، واژه ای پهلوی است taَ su ،taَsoug، 24ساعت شبانه روز.
-
ماده
واژهنامه آزاد
ماده یک واژه پارسی است که برگفته از زبان پهلوی است . ماده در پهلوی بیشتر برای مواد بکار رفته تا جنسیت. نمونۀ پهلوی: مادیشت = مادّه اشیا ماتَک = مادّه اشیا ، ماده جنسیت ماتغ، مات = مادّه اشیا گوهر، گوهرک، زهک = ماده ماتَگدان = ماده اصلی ماتک = ماده او...
-
نماز
واژهنامه آزاد
نماز درتاییدنوشتاردهخداواژه ای پهلوی ست به معنای نیایش یاخم شدن به نشانه تعظیم وتکریم می آید درگویش های لری ولکی نِم علاوه برمعنای نَم ،تروخیس به معنای خم می آیدواژه ی نِمِز ازریشه همین واژه به معنی کوتاه وکم ارتفاع است بخاطرنزدیکی وپیوندبازبان پهلوی...
-
آچار
واژهنامه آزاد
دَسچار؛ مهره چار، پیچار، دست افزار. از ادغام دست و چار ساخته شده است (چار واژه ای برگرفته از زبان پهلوی و به معنای افزار و چاره و راهکار است).
-
تاسیان
واژهنامه آزاد
به معنی خفه شد ه ها،یاخفگان ازریشه ی تاس:خفه گرفته شده است وواژه ای ایرانی مربوط به لرستان وزبان لری می باشدکه ریشه در زبان پهلوی دارد
-
اژی دهاک
واژهنامه آزاد
(پهلوی) اژدهای بزرگ افسانه ای؛ نام دیگری برای ضحاک. نام وی در اوستا به صورت آژی داهاکا آمده است. آژی به معنای مار، و داهاک همان اژدهاک است.
-
چمک
واژهنامه آزاد
۱-چمک نام ماهی کوچکی در گویش بندری است ۲-چمک در گویش بندری به معنای رقص به کار می رود و کلمه ای کهن در زبان فارسی پهلوی است
-
هوتون - اوتون
واژهنامه آزاد
او تنها است - او تون ها است - اشاره به خدای یکتا - اوتون یک نام ایرانی ، پارسی ، پهلوی و لری بختیاری است که در هنگام ورود اعراب به ایران بصورت هوتون خوانده شده است که آمیخته ای از زبان فارسی و ایرانی می باشد.
-
نبیک
واژهنامه آزاد
نبیک نامی است استخراج شده از نبیگ. نبیگ کلمه ای است از زبان فارسی پهلوی از ریشه نبشتن، به معنای کتاب. این کلمه در لغت نامه فارسی پهلوی که به کوشش پروفسور مککنزی استاد دانشگاه Gottingen گردآوری شده و انتشارات دانشگاه آکسفورد آن را به چاپ رسانده است در...
-
خراطی
واژهنامه آزاد
معنی این واژه درلغت نامه ها اشتغال به چوب تراشی است. خؤاطی در گویش لکی و غِراطی در گویش لری به معنی گردی، مدور و هرچیز دایره ای است. به نظر می رسد با توجه به معنای خِر به معنی گریبان و گلو، از ریشه همین واژه است که خود از ریشه چرخ و چرخاندن به تناسب ...