کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سک
واژهنامه آزاد
[سُک] دنباله کشمش
-
سک
واژهنامه آزاد
[سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ
-
سک
واژهنامه آزاد
سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراقبت. || ترکیدن کف روی مایعات
-
واژههای همآوا
-
سک
واژهنامه آزاد
[سُک] دنباله کشمش
-
سک
واژهنامه آزاد
[سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ
-
سک
واژهنامه آزاد
سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراقبت. || ترکیدن کف روی مایعات
-
جستوجو در متن
-
قایم باشک
واژهنامه آزاد
نوعی بازی که در آن یک فرد چشمان خود را بسته و منتظر می ماند تا بقیه افراد بازی قایم یا مخفی شوند سپس بدنبال آنها می گردد تا پیدایشان کند در این فاصله هر فردی که مخفی شده می تواند در غفلت او خود را به سرعت به محل چشم گذاشتن رسانده و اعلام موفقیت یا اص...
-
هوک زدن
واژهنامه آزاد
این لغت به معنی سک سکه کردن است که دربرخی شهرهاوروستاهای خراسان جنوبی ازجمله بشرویه ورقه بکارمی برند