کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سخت فقر
واژهنامه آزاد
فقیری
-
سخت فقر
واژهنامه آزاد
سخت(سختی)فقر( فقیری، از دست دادن ماد یا پدر)فقیری یا یتیمی
-
آواز سخت
واژهنامه آزاد
صدای بلند و سهمگین؛ مثال:چنین گفت رستم به آواز سخت (فردوسی).
-
جستوجو در متن
-
کانیولیت
واژهنامه آزاد
سخت، سنگ سخت، کانی فشرده، کانی سخت
-
رائف
واژهنامه آزاد
سخت و بسیار مهربان
-
اثل
واژهنامه آزاد
بسیار سخت . مقاوم
-
اسف بار
واژهنامه آزاد
مصیبت بار ، سخت
-
صما
واژهنامه آزاد
صخره سخت و محکم
-
مهام
واژهنامه آزاد
کارهای سخت و دشوار_جمع مهم
-
آج و داغ کاری بودن
واژهنامه آزاد
سخت شیفتۀ انجام کاری بودن.
-
ممس
واژهنامه آزاد
مرد مهربان و سخت کوش
-
شاقه
واژهنامه آزاد
مونثشاق - سخت و دشوار
-
صکوک
واژهنامه آزاد
درشت و سخت گردیدن گوشت چیزی .
-
یران
واژهنامه آزاد
تشنه از حر و سخت و سرکش است