کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوی چشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شهلا
واژهنامه آزاد
شه:مخفف شاه واژه پارسی یعنی بزرگ/ لا بمعنی میان شاه لا، شه لا و یا شهلا یعنی میان بزرگ 1. بزرگی میان یا مردمک چشم، چشم آهویی، چشم جادویی 2. بزرگی دل، کسی که صاحب دلی بزرگ است (دلگنده) با جرعت ، شجاع
-
شهلا
واژهنامه آزاد
شه:مخفف شاه/ لا بمعنی میان شاه لا، و یا شهلا یعنی میان بزرگ 1. بزرگی میان یا مردمک چشم، چشم آهویی، چشم جادویی 2. بزرگی دل، دل گنده، کسی که صاحب دلی بزرگ است، با جرعت ، شجاع
-
چشم و چار
واژهنامه آزاد
[عا.] یه معنای چشم. «الآن دیگه چشم و چارم نمیبینه.» «اشک از چشم و چارم جاری بود.»
-
تیاناز
واژهنامه آزاد
(بختیاری) چشم های ناز، چشم های زیبا. (تیا جمع تی و به معنی چشم هاست.)
-
دلیدن
واژهنامه آزاد
حرکت غیر عادی پلک چشم-به اصطلاح مور مور کردن پلک چشم-لرزش غیر ارادی پلک چشم -دلیدن بر وزن پریدن،جویدن
-
نژیلا
واژهنامه آزاد
سیاه چشم زببا، حوری زیبا چشم
-
آب ز چشم راندن
واژهنامه آزاد
اب رخ عاشقان مریزید/ تا اب ز چشم خود نرانید
-
تی دا
واژهنامه آزاد
(بختیاری) چشم مادر؛ مرکب از تی یعنی چشم، و دا یعنی مادر.
-
مستار
واژهنامه آزاد
مِسْتاْر:(mestar) در گویش گنابادی یعنی عاشق ، چشم کور و چشم بسته به خواسته دل
-
دیدگان
واژهنامه آزاد
چشم ها.
-
گلاره
واژهنامه آزاد
چشم
-
کژال
واژهنامه آزاد
چشم مست
-
جاو
واژهنامه آزاد
چشم
-
تی
واژهنامه آزاد
چشم
-
دورنما
واژهنامه آزاد
چشم انداز.