کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوار بر اسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سوار سنگین
واژهنامه آزاد
هر یک از مهره های رخ و وزیر در بازی شطرنج. نیز سوار بزرگ.
-
پولتیک سوار کردن
واژهنامه آزاد
فریب دادن، سیاست به خرج دادن.
-
من را سوار کن جانم
واژهنامه آزاد
محل سوار شدن، نام ایستگاه ورود و خروج مسافران در ناحیۀ بالادست سدّ زاینده رود.
-
جستوجو در متن
-
بطشی
واژهنامه آزاد
غضبناک کسی که سوار بر اسب است وزیر دستان رامیزند
-
اسمیر
واژهنامه آزاد
اِسمیر به مردی جان فدا با نقاب و سوار بر اسب در دوره های ساسانیان و به مرور در دوره قاجار وجود داشت... برخی معتقدند که اِسمیر یک افسانه بوده و وجود خارجی نداشته .... اسمیر:(اِ)س م ی ر:مرد نفابدار با اسب سیاه، پهلوانِ نقابدار در جنگ ها،مرد نقابدار ج...