کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سو
واژهنامه آزاد
آب
-
سو
واژهنامه آزاد
بینایی چشم ها || سو داشتن:دید داشتن
-
واژههای مشابه
-
شهر سو
واژهنامه آزاد
به ناحیه ای از شهرستان دشتی که در روزگار دور قبل از اسلام مرکز دشتی بوده و گویش اصیل دشتی از آنجا سرچشمه گرفته که از گز دراز تا بردخون ادامه داشته
-
سند سو
واژهنامه آزاد
تنبلی
-
سره سو
واژهنامه آزاد
در زبان تبری یعنی نور خانه.
-
بوم و سو
واژهنامه آزاد
نام اصلی و ایرانی جزیره ابوموسی به معنی سرزمین سبز
-
جستوجو در متن
-
لمبر خوردن
واژهنامه آزاد
این سو و آن سو جهیدن
-
ترامون
واژهنامه آزاد
تَرامون به معنی قطر (قطر دایره) ترا واژه قدیمی به معنی از اینجا تا آنجا - از این سو تا آن سو مون به معنی اندازه هر دو پهلوی (پارسی میانه)
-
فروهنج
واژهنامه آزاد
جریان هوای کوچک مقیاس پایین سو در ابر کومه ای بارا
-
تورش
واژهنامه آزاد
سو گیری، پیش داوری در یک نگرش ( اقتصادی)، مثال:تورش های رفتاری سرمایه گذاران
-
سیل
واژهنامه آزاد
(ترکی) مرکب از سو (آب) و ائل (علامت جمع)؛ به معنی هجمۀ آب.
-
اخشتر
واژهنامه آزاد
سوی جنوب، جهت جنوب - یکی از سو (جهت) های چهارگانه. روبروی اباختر (شمال)
-
بوموسو
واژهنامه آزاد
نام اصلی و ایرانی جزیره ابوموسی که شامل دو قسمت بوم به معنی سرزمین و سو به معنی سبز که در کنار هم به معنی سرزمین سبز می باشد