کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگ راه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سنگ عصاری
واژهنامه آزاد
غن
-
سنگ ترازو
واژهنامه آزاد
اختر
-
قرم سنگ
واژهنامه آزاد
آدم بد جنس
-
هفت سنگ
واژهنامه آزاد
نوعی بازی محلی کودکانه که با هفت قطعه سنگ تخت رودخانه ای به وزن تقریبی 30 تا 50 گرم و یک توپ کوچک انجام می شود .
-
سنگ قبر
واژهنامه آزاد
گور
-
تیر به سنگ خوردن
واژهنامه آزاد
چیزی که فکر میکردم نشد
-
تیشه سنگ تراشی
واژهنامه آزاد
میتین.
-
سنگ ها را وا کندن
واژهنامه آزاد
دو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو مشخص و روشن شود
-
جستوجو در متن
-
یولداش
واژهنامه آزاد
همراه.دوست.یاور.سنگ راه .متشکل از دو واژه یول(راه)و داش(سنگ)که در مواقعی که کسی در سرراه خود با خطری (حمله حیوانی درنده)مواجه شد اولین چیزی که دردسترس اوست تا ان خطررا دفع کند سنگ های سرراهش ه ستند البته به شرطی که 1در کنارراه باشند نه اینکه جلوی پای...
-
تنگوان
واژهنامه آزاد
نام کوهی درشمال خوستان _شمال شهرستان اندیمشک_ است. آثاری از دورۀ شکار و دورۀ میترایی، و همچنین دخمه هایی از زمان زردشتیان در آن یافت شده است. جنس این کوه ماسه سنگ یا کنگلومرا و بسیار سخت است و سنگ های بسیار تمیزی دارد. سدّ دز در تنگوان ساخته شده است....
-
بالاست
واژهنامه آزاد
لایه ای است بین ریل و زیربالاست که از مصالح دانه ای سنگ شکسته تشکیل شده، دانه بندی یکنواخت دارد و به طور معمول ابعاد ذرات حدود ٢٠ الی ٦٠ میلیمتر است. جهت زیر سازی ریل راه آهن بکار میرود
-
ترکستن
واژهنامه آزاد
خرامیدن. در بختیاریِ امروزی و پارسی باستان به معنای خرامیدن یا با ناز آرام راه رفتن است. داریوش بزرگ در سنگ نگاره اش در مصر ، از تندیس خود که با کشتی به سوی ایران آورده می شد. از این کارواژه(فعل) بهره برده و میگوید اینچنین تندیسش از مصر تا به ایران ت...
-
قوام الدین
واژهنامه آزاد
قوام یعنی استوار پایه دار ، ستون دین معنی می دهد ، قوام الدین عثمانی یک ورزشکار خوبی کاراته کشور عزیز ما افغانستان بود ، مکتب ابتدایی را تا صنف سوم در ایران خوانده و بعد در ولایت فراه شامل مکتب قسم دوم ابونصر فراهی گردید تا صنف ششم در مکتب یاد شده ب...
-
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می سترد
واژهنامه آزاد
کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد...