کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگ در قندیل زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سنگ عصاری
واژهنامه آزاد
غن
-
سنگ ترازو
واژهنامه آزاد
اختر
-
قرم سنگ
واژهنامه آزاد
آدم بد جنس
-
هفت سنگ
واژهنامه آزاد
نوعی بازی محلی کودکانه که با هفت قطعه سنگ تخت رودخانه ای به وزن تقریبی 30 تا 50 گرم و یک توپ کوچک انجام می شود .
-
سنگ قبر
واژهنامه آزاد
گور
-
تیر به سنگ خوردن
واژهنامه آزاد
چیزی که فکر میکردم نشد
-
تیشه سنگ تراشی
واژهنامه آزاد
میتین.
-
سنگ ها را وا کندن
واژهنامه آزاد
دو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو مشخص و روشن شود
-
جستوجو در متن
-
اسمش
واژهنامه آزاد
آبشار زدن در اسکواش
-
سقرمه زدن
واژهنامه آزاد
ضربه زدن با آرنج . ضربه ای بی شباهت به تلنگرهای عادی ، در جهت آگاه سازی فرد برای تغییر ناگهانی در عمل در حال انجامش. ضربه ی مخفیانه آرنج یا پا.
-
رکب زدن
واژهنامه آزاد
امتیاز گرفتن از کسی در حالی که انتظار آن را نداشته باشد؛ فریب دادن، گول زدن.
-
جل زدن
واژهنامه آزاد
ظاهرا به معنی «زُل زدن» است. البته در شعر مشهور عماد خراسانی به کار رفته است.
-
بمبل
واژهنامه آزاد
بُمْبُل:(bombal) در گویش گنابادی یعنی بامبول ، کلک زدن ، زیر وعده و وعید زدن ، برخلاف قرار و قرارداد عمل کردن
-
لک لک
واژهنامه آزاد
لِکْ لِکْ:(leklek) در گویش گنابادی یعنی پا زدن ، رکاب زدن ، خط یازده ، پیاده روی