کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سن
واژهنامه آزاد
بشقاب
-
سن
واژهنامه آزاد
تو
-
واژههای مشابه
-
بیار سن
واژهنامه آزاد
به معنی آوردن کسی که آیین و سنن(سنتها)می آورد
-
سن و سال
واژهنامه آزاد
سالمان
-
جستوجو در متن
-
بالغة
واژهنامه آزاد
دختری که به سن بلوغ رسیده
-
کبرسن
واژهنامه آزاد
کِبَرِ سِنّ؛ سالخوردگی.
-
بزهکاری
واژهنامه آزاد
کار بد -وقتی در سن پایین کسی کار خلافی انجام دهد.
-
سوپراگو
واژهنامه آزاد
وجدان اخلاقی؛ سازمانی است در درون انسان که خانواده تا حدود سن شش سالگی، آن را در وجود ما تکمیل می کند.
-
مسترابه
واژهنامه آزاد
زنی که به سن حیض شدن رسیده ولیکن به جهت کسالت یا طبعاً حیض نمی شود.
-
اکه
واژهنامه آزاد
(پارسی دری؛ استان بدخشاناکه در افغانستان، بخشی از ایران) برادر بزرگ، یا کسی که در سن و سال از شما برزگتر باشد.
-
اکه
واژهنامه آزاد
(پارسی دری، بدخشی؛ استان بدخشان در افغانستان امروز) برادر بزرگ، یا کسی که به سن و سال از شما برزگتر باشد.
-
بوجی
واژهنامه آزاد
(سده ای؛ خمینی شهر اصفهان) به معنی آلت تناسلی مردانه، که بیشتر برای کودکان و افراد کم سن و سال به کار می رود.
-
ازکارافتاده
واژهنامه آزاد
کسی که به دلیل سانحه دچار مشکل جسمی یا روانی شده وقادر به انجام کار نباشد. یا به دلیل کهولت سن ویا غیر قابل استفاده بودن تجربه ،علم یا تخصصش قابل استفاده در مشاغل نباشد.