کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمت و سو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لمبر خوردن
واژهنامه آزاد
این سو و آن سو جهیدن
-
بوم و سو
واژهنامه آزاد
نام اصلی و ایرانی جزیره ابوموسی به معنی سرزمین سبز
-
سیل
واژهنامه آزاد
(ترکی) مرکب از سو (آب) و ائل (علامت جمع)؛ به معنی هجمۀ آب.
-
ژیسو
واژهنامه آزاد
نور زندگی (به زبان تالشی) ژی به معنای زندگی و سو به معنای نور در زبان تالشی (کادوسیان باستان) است.
-
ترابری
واژهنامه آزاد
حمل و نقل؛ به آن سو بردن:مرکب از دو بخش ترا به معنی آنسو و فراسو، و بری از فعل بردن. حمل و نقل انسان و حیوان و کالا از جایی به جای دیگر.
-
بوموسو
واژهنامه آزاد
نام اصلی و ایرانی جزیره ابوموسی که شامل دو قسمت بوم به معنی سرزمین و سو به معنی سبز که در کنار هم به معنی سرزمین سبز می باشد
-
بخت
واژهنامه آزاد
(گنابادی) بَخْت؛ آینده، امید، سرنوشت. || در آیین گبری، نام ستاره ای که با تولد هر نوزاد متولد می شود و با مرگ او بی سو می شود و می میرد.
-
نیم
واژهنامه آزاد
به معنای سو و جهت مثلا: این نیم دیوار = این طرف دیوار اُن نیم دیوار= اون طرف دیوار (تلفظ اُن همانند تلفظ 10 به زبان ترکی است)
-
شهر سو
واژهنامه آزاد
به ناحیه ای از شهرستان دشتی که در روزگار دور قبل از اسلام مرکز دشتی بوده و گویش اصیل دشتی از آنجا سرچشمه گرفته که از گز دراز تا بردخون ادامه داشته
-
سدرا
واژهنامه آزاد
نام درختى است در بهشت (احتمالاً درخت سدر) که همجوارى با آن، درجات و مقامات بالاى تقرب به حق تعالى را مى طلبد. همانگونه که حضرت مولانا در مثنوى معنوى و در داستان موسى و شبان، در قسم خطاب شبان به موسى، مى فرمایند: من ز سدر المنتهى بگذشته ام صد هزاران...
-
نیم خوست
واژهنامه آزاد
نیم آداک یا نیم آدک، شبه جزیره، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده باشد، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد. چون مانند جزیره از هر چهار سوی در میان آب نیست، آنرا شبه جزیره یا نیم خوست گویند.
-
نیم آداک
واژهنامه آزاد
نیم آدک،نیم خوست، شبه جزیره، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده است، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد. چون مانند جزیره از هر چهار سوی در میان آب نیست، آنرا شبه جزیره یا نیم آداک گویند.
-
بلاش
واژهنامه آزاد
ب، به بمعنی سو یا جهت. لا بمعنی لای، میان،(قلب) درون، هستی لاش اشاره به قلب، درون به لای اش، به لاش یا بلاش ~ به درونش مثل سوگند به قلبش، به جانش و یا به وجودش بلاش= سوگند به جانش
-
شبه جزیره
واژهنامه آزاد
نیم خوست، نیم آداک یا نیم آدک، سرزمین یا بخشی از خشکی زمین که در آب دریا رخنه کرده است، بدینگونه که سه سوی آنرا آب فراگرفته، و تنها از یک سو به خشکی پیوسته باشد. چون مانند جزیره از هر چهار سوی در میان آب نیست، آنرا شبه جزیره یا نیم خوست گویند.
-
هماهنگ
واژهنامه آزاد
هم جهت. هم اراده. هم صدا. ( هماهنگی ):در یک جهت قرارگرفتن اراده (ها) بر روی هم قرار گرفتن نمودار سینوسی دو اراده به طور کامل به نحوی که تفاوتی میان آنها نباشد. هم جهت شدن.هم صدا شدم.هم سو شدن و به اشتراک نظر رسیدن.نتیجه آن از میان برداشته شدن اختلافا...