کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سر به نیست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صدقه سر
واژهنامه آزاد
از توجه، لطف، عنایت
-
سر سری
واژهنامه آزاد
بی حوصله کاری را انجام دادن زود و گذری کاری را انجام دادن از روی بی رغبتی کاری را انجام دادن بی حوصلگی در کار
-
سر تیر
واژهنامه آزاد
فوری - بلادرنگ -درجا
-
آسیمه سر
واژهنامه آزاد
عنان گسسته
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کردن؛ او را متوجه و ملتفت فراموش شده ای کردن. (لغتنامۀ دهخدا)
-
سر انجام
واژهنامه آزاد
در آخر
-
سر کچ
واژهنامه آزاد
سَ کِ - متوجه شدن مثال:هر کار اکنوم سرکچ نابهی:یعنی هر کار می کنم متوجه نمی شوی.
-
هوای سر
واژهنامه آزاد
اصلاحی است عامیانه معنی خاصی ندارد و در مواقع زیادی استفاده میشود = دمت گرم (هوای سر بازی هاده)
-
سر زنده
واژهنامه آزاد
شوخ.
-
سر گپ
واژهنامه آزاد
(بختیاری) سَر گَپ؛ پرمدعا، کسی که بیش از حد ادعا داشته باشد.
-
هوش از سر بردن
واژهنامه آزاد
از خود بیخود شدن
-
سر باز خواهد کرد
واژهنامه آزاد
کشف خواهد شد
-
پشت سر نهاده
واژهنامه آزاد
گذرانده
-
از سر واکرد
واژهنامه آزاد
اَزْ سَرْ واْکِرْدَ:(az sar wakerda) در گویش گنابادی یعنی کاری را اانجام ندادن ، پیچاندن کسی که پیگیر انجام کاری است ، رد کردن درخواست