کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلخ
واژهنامه آزاد
سرفه کردن
-
cough up
واژهنامه آزاد
(به همراه سرفه) بالا آوردن
-
واکفتیدن
واژهنامه آزاد
سرفه پس از پریدن شیئ در گلو
-
قحنه
واژهنامه آزاد
(قُحنَه) سرفه (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)
-
قحنه سیخک
واژهنامه آزاد
(قُحنَه سیخَک) بیماری - سرفه شدیدی که بیمار را به حالت بیهوشی میبرد. (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)
-
شوصه
واژهنامه آزاد
ذات الجنب . [ تُل ْ جَم ْ ] (ع اِ مرکب ) درد پهلو. (مهذب الاسماء). برسام . جُناب . نوعی بیماری پهلو. درد و آماس پهلو. ورم حارّ مولم در نواحی صدر. وَرم ِ حجاب مستبطن . دردی است به دنده ها با سرفه و تب . سینه پهلو. ورم حارّ مولم که در نواحی سینه پیدا ش...