کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برودت
واژهنامه آزاد
سردی، سرما، خنکی.
-
ثقل
واژهنامه آزاد
دل درد گرفتن بر اثر خوردن میوه کال سردی کردن دچار سردی مزاج شدن بر اثر خوردن میوه نارس
-
لو دروکه
واژهنامه آزاد
لرزش لب و فک در اثر سردی هوا
-
خنک
واژهنامه آزاد
(گنابادی) خُنُکْ؛ بی مزگی،کار زشت، بی تربیتی. || سرما، سردی هوا.
-
علیشار
واژهنامه آزاد
نام قریه ای است از توابع ساوه که آب و هوای نسبتاً سردی دارد. در مرکز قریه، یک قلعۀ قدیمی وجود دارد که به قلعه باش معروف است.