کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سردرگم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پله
واژهنامه آزاد
پَلَه= دستپاچه، سردرگم
-
چر
واژهنامه آزاد
چُر= سردرگم، نخ، طناب و ... که در هم مغشوش شده و دو سر آن ناپیدا باشد.
-
سردگم
واژهنامه آزاد
سِرْدِگُمْ:(serdegom) در گویش گنابادی یعنی گیج و مَنْگ ، پریشان احوال ، حیران و سردرگم
-
فتیله پیچ کردن
واژهنامه آزاد
فنی است در کشتی که پاهای حریف را گرفته و اورا می پیچانیم تا کمرش با زمین برخورد کرده و امتیاز دهد .اصطلاحا اگر کسی را در جدل و رقابت کاری ویا فکری با مشکل روبرو کرده و تمرکز رقیب را مختل کنیم واورا گیج و سردرگم کنیم او را فتیله پیچ کرده ایم.
-
ورمزیار
واژهنامه آزاد
ورمزیار نام ایلی است که به شجاعت ودلیری شهره بوده و بمنظور صیانت وپاسداری از مرزهای آنزمان مملکت درمقابل حمله عثمانی ها وروسیه تزار درمرز میان این دوکشوردرمنطقه ای بنام دره شام واقع در شهرستان جلفا ساکن گردیده اند.این ایل متشکل از ۲۸طایفه است .بیشترن...