کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سرد وگرم چشیده
واژهنامه آزاد
کسی که بسیار تجربه دارد.
-
جستوجو در متن
-
شوشل
واژهنامه آزاد
بسيار سرد - يخبندان
-
سرقایه
واژهنامه آزاد
سرغایه = خیلی سرد .واژه سرقایه به دو شکل نوشته میشود .سرقایه سرغایه. این واژه از سرد غایت البته با ت تانیس گرفته شده و به معنی خیلی سرد میباشد.
-
سردمدان
واژهنامه آزاد
مکان بسیار سرد ، قطب های زمین
-
ملیل
واژهنامه آزاد
مَلیل /malil/ ولرم، نه گرم و نه سرد
-
زریان
واژهنامه آزاد
(کردی) باد جنوب، باد سرد؛ از اسم های دخترانه.
-
زریان
واژهنامه آزاد
زریان اسم دختر در زبان کردی بوده و به معنی "باد سرد" می باشد
-
میعانات
واژهنامه آزاد
اصطلاحاً مایعات حاصل از تبدیل گاز به مایع، مانند آبی که از سرد شدن بخار به دست می آید.
-
همرفت
واژهنامه آزاد
(ه فتحه، ر ضمه) حرکت دوار هوا که بر اثر جابجایی هوای گرم و سرد ایجاد می شود.
-
زمهریر
واژهنامه آزاد
جایگاه بسیار سرد زمهریر (برزخ) بین دنیا ومحشر .جایگاهی است که انسان بعد از مرگ در آنجا میماند تاروز محشر یا قیامت
-
قندرقالو
واژهنامه آزاد
روستای بسیار زیبا که به بهشت زنجان معروف هست و دارای آب و هوای بسیار خوب زمستان خیلی سرد و تابستان خنک هست
-
چلیساد
واژهنامه آزاد
یکی از روستاهای قلعه سرد میباشد واقع در 5 کیلومتری شهر دهدز (دروازه خوزستان) 45 کیلومتری شهرستان ایذه
-
پوست دال مدره
واژهنامه آزاد
در زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
-
ساحه
واژهنامه آزاد
نام روستایی در استان شهرستان خاتم استان یزد که قدمتی دیرینه دارد در گذشته های دور یکی ازمحل های ساخت سلاح های سرد برای ارتش ایران بوده است