کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخبیهنجاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی
واژهنامه آزاد
(بختیاری) بی (bii) بود.
-
بی
واژهنامه آزاد
بَیْ:به زبان ترکی = داماد
-
عقل سرخ
واژهنامه آزاد
نام يكي از رساله هاي رمزي شيخ اشراق (سهروردي)
-
امرداد سرخ
واژهنامه آزاد
مرداد ماه داغ
-
سرخ کمرنگ
واژهنامه آزاد
سرخابی.
-
حصار سرخ
واژهنامه آزاد
دیوار قرمز.
-
صلیب سرخ
واژهنامه آزاد
(صَ بِ سُ)؛ عنوان سازمانی بین المللی که برای کاهش آلام انسانی و حفظ و پیشرفت بهداشت عمومی، و برطبق موافقتنامۀ ژنو (1864) و همکاری 16 کشور و مساعی ژ.ه.دونان سویسی تشکیل شد. در سال 1963، در 88 کشور، جمعیت داوطلبان صلیب سرخ (Red cross) وجود داشت که در ...
-
بی بی گل
واژهنامه آزاد
دختر عمه، بی بی:عمه بی بی گل:دختر عمه در زبان آذری به عمه بی بی میگویند در گویش های منطقه مرکزی ایران به مادر بزرگ پدری و زنی که از بستگان نزدیک پدری باشند و سنی بیشتر از پدر داشته باشند در اصطلاح بی بی میگویند و به فرزند دختر بی بی، بی بی گل میگویند...
-
بی بی یان
واژهنامه آزاد
نام محلی مسکونی درشهرستان مسجدسلیمان.
-
بی بی یان
واژهنامه آزاد
(بختیاری) جمع زنان بلندمرتبه؛ ملکه. || نام محلی قدیمی در مسجدسلیمان که خانۀ ملکه سبا و زنان همراهش در آن بود. ملکه سبا از یمن به قصد ازدواج با سلیمان نبی آمده بود و مدتی دراین محل اقامت کرد.
-
بی بی یان
واژهنامه آزاد
(بختیاری) ملکه، پرنسس؛ نام محلی در شهر مسجدسلیمان. بر اساس افسانه ای قدیمی، زمانی ملکه سبا، همسر سلیمان پیامبر، در این محل زندگی می کرد و به همین دلیل نامش را بی بی یان نهادند؛ و ملکه پس از چندی به کوه آسماری رفت و افسانه شد.
-
سرخ و زرد شدن
واژهنامه آزاد
کنایه از طلا و مال و منال دنیا در عبارت "ای سرخ و زرد، جز مرا بفریبید!"
-
بی شرمی و بی حیایی
واژهنامه آزاد
سمسول.
-
بیغش
واژهنامه آزاد
بدون ناخاصی ، بدون کلک
-
بى فرجام
واژهنامه آزاد
بی نتیجه.