کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سایه
واژهنامه آزاد
تخلص شاعر بزرگ معاصر استاد هوشنگ ابتهاج می باشد
-
واژههای مشابه
-
سایه نویس
واژهنامه آزاد
نویسنده ای نامریی که در برابر مزد برای دیگری مینویسد و دیگری ادعای نویسندگی دارد
-
جستوجو در متن
-
سایمان
واژهنامه آزاد
مثل سایه
-
سانیا
واژهنامه آزاد
سایه جنگل
-
penumbral structure
واژهنامه آزاد
ساختار نیم سایه ای (نجوم)
-
umbral structure
واژهنامه آزاد
ساختار سایه ای (نجوم)
-
مدظله
واژهنامه آزاد
سایه اش مستدام باد
-
ساینا
واژهنامه آزاد
نام یکی از خاندان های زرتشتی ، سیمرغ ، آنکه در سایه روشن باشد
-
لزگه
واژهنامه آزاد
لَزگَه (لری شوهانی) به اشخاص مزاحم سمجی گفته می شود که مانند سایه با شما باشند.
-
هما
واژهنامه آزاد
پرنده ای افسانه ای که اگر سایه اش بر سر کسی بیفتد، آن شخص سعادتمند می شود.
-
سیدو
واژهنامه آزاد
سَیِدُوْ (sayedow) در گویش گنابادی یعنی سایه بان
-
Army of Shadows
واژهنامه آزاد
ارتش سایه ها (نام رمانی از ژوزف کسل و فیلمی براساس آن از ژان پیر ملویل)
-
آی سودا
واژهنامه آزاد
سایه ی ماه در آب - واژه ی ترکی آی:ماه سو:آب