کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساعت عقرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قمر در عقرب
واژهنامه آزاد
وقتی ماه وارد برج قمر که یکی از صور فلکی است می شود می گویند قمر در عقرب است کنایه از وخامت اوضاع
-
جستوجو در متن
-
کزدم
واژهنامه آزاد
معرب کژدم می باشد که همان عقرب است
-
گزدم
واژهنامه آزاد
عقرب- کج دم
-
گوزیم
واژهنامه آزاد
عقرب و دو نوع زرد وسیاه که بسیار خطرناک است
-
کلاژ دم
واژهنامه آزاد
در زبان لکی به معنی کج دم (عقرب) است .
-
کوزدک
واژهنامه آزاد
کِوِزْدُکْ:(kewazdok) در گویش گنابادی یعنی کژدم ، عقرب
-
قاراش میش
واژهنامه آزاد
داغان/خراب/قمر در عقرب/مثلا اوضاع قاراش میش است
-
السا
واژهنامه آزاد
نان خواه - دانه ای خوشبو که بر روی خمیر نان می پاشند و در درمان نیش عقرب مفید است نام دختر ریشه فارسی
-
قنج
واژهنامه آزاد
قِنج= نیش، هر چیز نوک تیز خار مانند:«قِنجِ گاردیم دردِش کَمَه اَما زهرش ناکارَه» نیش گاردیم(نوعی عقرب زرد در شوشتر که موقع راه رفتن دم خود را روی زمین می کشد) درد کمی دارد ولی زهرش خیلی خطرناک است.