کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زِرِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زر
واژهنامه آزاد
زِر. حرف مفت.|| زر زدن:چرت و پرت گفتن.
-
زر ناخالص
واژهنامه آزاد
شهروا.
-
خرده زر
واژهنامه آزاد
خرده طلا
-
واژههای همآوا
-
زر
واژهنامه آزاد
زِر. حرف مفت.|| زر زدن:چرت و پرت گفتن.
-
جستوجو در متن
-
صیدانلو
واژهنامه آزاد
صاحبان زر
-
زرنوشه
واژهنامه آزاد
زر جاویدان
-
زرنوشه
واژهنامه آزاد
زر جاویدان
-
زعفران
واژهنامه آزاد
زَرپَران؛ یعنی گلی که پَرهایی همچون زَر دارد.
-
آرامیس
واژهنامه آزاد
زر زرد - گل زرد - فارسی
-
سامیار
واژهنامه آزاد
سبیکه زر وسیم ودارایی وثروتمند
-
آرامیس
واژهنامه آزاد
زر زرد - گل زرد - آرام و آهسته
-
مطلا
واژهنامه آزاد
اندود شده با طلا - ساخنه و پرداخته شده با طلا (زر)
-
زرپران
واژهنامه آزاد
زَرپَران، زعفران عربی شدۀ آن است. در پارسی کهن، گلی که پرهایش مانند زر است.