کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
می غرند
واژهنامه آزاد
فریاد می زنند.
-
تهرنگ
واژهنامه آزاد
در نقاشی دیوار و غیره، رنگ اولیه که در زیر کار می زنند.
-
جوزه گره
واژهنامه آزاد
گرهی خوش ترکیب ودرشت که ماننددگمه برلباس زنند
-
مزمار
واژهنامه آزاد
نیی باشد که رامشگران زنند و به عربی آنرا مزمار نامند .
-
خلکاسوت
واژهنامه آزاد
چوبی که با آن آتش را برهم می زنند و نوک آن نیز معمولا نیم سوز شده است.
-
بی منطق
واژهنامه آزاد
بی ادب، کسانی که سخن نسنجیده می زنند و همیشه در مقابل سخنان خوب حساسیت نشان می دهند
-
مزنن
واژهنامه آزاد
مِزِنَنْ:(mezenan) در گویش گنابادی یعنی می گردند ، می چرخند ، کتک می زنند
-
گلازنه
واژهنامه آزاد
در روستای کلهرود به زنجیره ای از نخ که بادام تر دا در آن به نخ می کنند و ابتداو انتهای نخ را گره می زنند تا بادام خشک شود گلازنه می گویند.
-
آد
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) این پسوند مفهوم «با هم بودن چند نفر برای انجام کاری» را می رساند. مثلاً سازاد یعنی گروهی که با هم ساز می زنند.
-
مو نزدن
واژهنامه آزاد
[عا.] ذرّه ای عدم تشابه و اختلاف نداشتن. عینهو چیزی بودن. کپی چیزی بودن«"ایوان هو" هنرمندی است که نقاشی های او با واقعیت مو نمی زنند. [باشگاه خبرنگاران، ۱۶ مهر ۱۳۹۳ خورشیدی]»
-
شوله
واژهنامه آزاد
نوعی غذا شبیه حلیم که در آن به جای گندم از انواع حبوبات استفاده می شود و در هنگام طبخ گوشت و حبوبات را کاملاً میکوبند(چمبه می زنند، به کوبیدن حلیم و شله درهنگام طبخ در مشهد چمبه زدن میگویند )، این غذا به عنوان نذری و در ایام خاص مانند محرم در مشهد پخ...
-
میدانخلف
واژهنامه آزاد
نام دهستانی از بخش ماژین، واقع در شهرستان دره شهر استان ایلام. بزرگترین دهستان بخش ماژین است. در حال حاضر (سال 1395) حدودا هشتاد خانوار و سیصد نفر سکنه دارد. روستای میدانخلف در کنار رود سیمره واقع شده است و با استان لرستان هم مرز است. همۀ ساکنان روست...
-
دوراغ
واژهنامه آزاد
در حوالی شیراز، کاسنی و کنگر را ابتدا پخته و چند بار آبکش کرده، در ظرفی درب دار ریخته و به آن ماستِ ترجیحاً ترش اضافه نموده، به هم می زنند و موسیر خیساندۀ ریز کرده، به اضافۀ نعناع، پونه، گیاهان معطر و در نهایت دوغ به آن اضافه می کنند. محصول یا معجون ...
-
ماژین
واژهنامه آزاد
نام بخشی واقع در شهرستان دره شهر استان ایلام (جنوب شرقی استان ایلام)؛ مرکز آن شهر ماژین مرکزی است. ماژین در کنار رود سیمره واقع شده است و هفده روستا و نیز عشایر کوه نشینی در نقاط مختلف کوهستانی دارد. از سمت جنوب با نقاط کوهستانی شهرستان آبدانان، از س...
-
ایشوم
واژهنامه آزاد
اِیْشوم؛ سیاه چادر. || ایشوم زدن:خانواده های عشایر دام هایشان را (معمولاً گوسفند) به چراگاه تابستانی می برند، و در آن مکان چادر می زنند و یا از درختان سرپناهی درست می کنند و در این مکان، به جمع آوری شیر و کشک و ماست و کره و روغن از گوسفندان مشغول می ...