کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زندگی گیاهی یک ناحیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سبک زندگی
واژهنامه آزاد
نوع زندگی روش زندگی طرز صحیحی زندگی کردن با قوانین اسلامی
-
جستوجو در متن
-
کَرُویز
واژهنامه آزاد
گیاهی یک ساله -شبیه جعفری وکرفس که از آب آن در ترشی درست کردن استفاده میکنند
-
پیملوک
واژهنامه آزاد
(pimalok) گیاهی است خوردنی که فقط در فصل بهار بیشتر مناطق بلوچستان رویش می کند و عمر کوتاهی حدود یک ماه دارد.
-
پترونک
واژهنامه آزاد
(potroonk) گیاهی است خوردنی که فقط در فصل بهار بیشتر مناطق بلوچستان رویش می کند و عمر کوتاهی حدود یک ماه دارد. این گیاه در بین بلوچها بویژه بلوچهای سرحد طرفداران بسیاری دارد.
-
دالک
واژهنامه آزاد
(dalek) گیاهی است خوردنی که فقط در فصل بهار بیشتر مناطق بلوچستان رویش می کند و عمر کوتاهی حدود یک ماه دارد. این گیاه در بین بلوچها بویژه بلوچهای سرحد طرفداران بسیاری دارد.
-
تلاجن
واژهنامه آزاد
تلاجن درگویش مازنی به 2 بخش (تلا)=خروس .(جن)=مخفف جنگ است گیاهی است بوته ای به ارتفاع یک متر واندی.بوته اش خاصیت دارویی دارد
-
حصار پائین
واژهنامه آزاد
روستایی است جزء شهرستان دماوند. واقع در هشت هزارگزی جنوب دماوند و یک هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ تهران به مازندران .ناحیه ای است واقع در دامنه و سردسیر. دارای 408 تن سکنه میباشد. فارسی و ترکی زبانند. از رودخانه ٔ تاررود مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، ب...
-
برسیان
واژهنامه آزاد
یک واژه اوستایی است - شامل بَرَ + سئِنَه ، به معنای آغوشی برای باز ، یا همان پرنده معروف شکاری ، یا سیمرغ هم معنا می دهد . به معنای آغوشی برای پرواز کردن نیز هست . برسیان ، در گذشته های دور نام محلی بوده در حاشیة دجله و فرات و کوفة امروز،که روزگاری م...
-
هودنه
واژهنامه آزاد
اوتانه (اوتان، اوتانس، هوتن، هوتانس، هودنه، اومیتنه). اوتانَه (فارسی باستان)/ هودَنَه (عیلامی)/ اومیتَنَه (بابلی)/ اوتانِس (یونانی)/ اوتان/ هوتانس/ هوتن. پسر ثوخْرَه (به روایت داریوش در کتیبه بیستون). از اهالی ناحیه پارس، از بزرگان و صاحب منصبان ...