کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زنده سرایی
واژهنامه آزاد
بدیهه سرایی، درجاگویی، درجاسرایی، ناگاه و نااندیش سرایی، زودسرایی، زود گویی.
-
فسیل زنده
واژهنامه آزاد
فسیل جانداری که هنوز منقرض نشده است. (زیست شناسی,زمین شناسی)
-
زنده پیلی
واژهنامه آزاد
فیل قوی هیکل
-
سر زنده
واژهنامه آزاد
شوخ.
-
جستوجو در متن
-
پایار
واژهنامه آزاد
پایدار؛ استوار؛ ماندگار ؛ زنده ماندن ؛ به طور معمول به معنای «زنده باشی» به صورت دعایی گفته می شود.
-
تراریخته
واژهنامه آزاد
موجودی که از انتقال ماده ژنتیکی یک موجود زنده به یک موجود زنده دیگر بوجود آمده باشد.
-
ژبوار
واژهنامه آزاد
زنده , زندگی
-
بیوفیزیک
واژهنامه آزاد
قوانین فیزیکی در موجودات زنده.
-
فاریا
واژهنامه آزاد
(ترکی) زنده و زندگانی.
-
بیوانرژتیک
واژهنامه آزاد
انرژی در موجودات زنده
-
شاد
واژهنامه آزاد
زنده،زندگی،زیستن
-
کیامرز
واژهنامه آزاد
نامیرا. همیشه زنده
-
نوشان
واژهنامه آزاد
زنده یِ جاوید کننده
-
تنازع بقا
واژهنامه آزاد
با هم جنگیدن برای زنده ماندن.