کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمان فعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بست
واژهنامه آزاد
فعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند.
-
می باشد
واژهنامه آزاد
این واژه غلط است، زیرا «باشد» فعل معین است و با «می» که بر استمرار فعل اصلی دلالت دارد، همراه نمی شود.
-
دل آسا کردن
واژهنامه آزاد
دل آساکردن. {دِ} (فعل) تسلی دادن. فعل مرکب. دل آسوده کردن. همچنان، دلاساکردن
-
ویژستار
واژهنامه آزاد
متخصص، از فعل ویژستن.
-
باید
واژهنامه آزاد
کلمه استلزام,فعل کمکى
-
بذار
واژهنامه آزاد
صورت عامیانۀ فعل امر «بگذار».
-
دهاد
واژهنامه آزاد
(دَ)(فعل دعایی از دادن ) دهد، بدهد
-
بگرن
واژهنامه آزاد
فعل امر از مصدر گرنیدن(روشن کردن)
-
استوتات
واژهنامه آزاد
استوتات ، از ریشه فعل است، و به معنای واقعیات و هستی ها چه مادی و چه غیر آن..
-
آشار
واژهنامه آزاد
فعل. در زبان آذری از عهده کاری برآمدن.
-
میفکن
واژهنامه آزاد
فعل نهی، به معنی واگذار نکن، نینداز.
-
بنه
واژهنامه آزاد
(مازنی) [بِنِه] زمین (اسم)؛ زمین گذاشتن (فعل).
-
برمی خواست
واژهنامه آزاد
بلند شدن، زمان گذشتۀ استمراری فعل برخواستن.
-
آقوند
واژهنامه آزاد
آقوند یا آقانید فعل است، به معنی با فشار چیزی را داخل چیزی دیگر فروکردن و جادادن.
-
اسدم
واژهنامه آزاد
گرفتم, دریافت کردم, خریداری کردم از مصدر ”اسدن”:گرفتن (فعل لازم)