کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زخمه ای دست چپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نو زخمه
واژهنامه آزاد
کسی که تازه ساز بدست گرفته است
-
جستوجو در متن
-
چوپی
واژهنامه آزاد
چوپی=به دستمالی که اولین نفر از سمت چپ گروه رقص کنندگان محلی کوردی در دست میگیرد و آنرا در هوا تکان می دهد چوپی می گویند.میتواند دستمال یا هر چیزی که بشود آنرا تکان داد باشد.
-
آچار
واژهنامه آزاد
دَسچار؛ مهره چار، پیچار، دست افزار. از ادغام دست و چار ساخته شده است (چار واژه ای برگرفته از زبان پهلوی و به معنای افزار و چاره و راهکار است).
-
تبلت
واژهنامه آزاد
(واژۀ پیشنهادی کاربران) پَلمَک. گونه ای رایانۀ کوچک که در کف دست (به انگلیسی palm) جا می شود. «پلمه» واژه ای پارسی است که در دهخدا نیز آمده است.
-
tablet
واژهنامه آزاد
پَلمَک. گونه ای رایانۀ کوچک که در کف دست (به انگلیسی palm) جا می شود. «پلمه» واژه ای پارسی است که در دهخدا نیز آمده است.
-
متکازین
واژهنامه آزاد
دست بافته ای با تارهای سقید پنبه ای پر تاب، با پود زمینه و پود اضافی که نقوش را بوجود می آورد مخصوص متکازینی هاست و در گروه نساجی سنتی قرار دارد.
-
هورج
واژهنامه آزاد
واژه ای بختیاری به معنی کیف دستبافی که از رشتن و بافتن پشم گوسفند به دست می آید.
-
بازآرتچه
واژهنامه آزاد
بازآرتچه از ترکیب دو واژه بازارچه و آرت (هنر، art) تشکیل شده است و بازارچه ای هنری برای خرید و فروش محصولات دست ساز و هنری است که در آن هنرمندان محصولات دست ساز خود را با برند خویش، برای عرضه و فروش قرار می دهند.
-
گلیو
واژهنامه آزاد
دره ای در بخش طغرالجرد شهرستان کوهبنان استان کرمان که اهالی آن بیشتر احشام سقط شدۀ خود را دراین دره می ریزند وکوره های دست کار گچ پزی دراین دره واقع است.
-
گمبول
واژهنامه آزاد
به دست بافته های کاموا ای که اغلب عشایر برای تزئین به سیاه چادر آویزان میکنند و بیشتر آنرا در جشن ها و مراسمات شادی میبینیم .
-
اسل
واژهنامه آزاد
(اصفهان، روستای هاردنگ) اِسِل؛ استخر آبی که با خاک، به صورت دست ساز یا طبیعی یا آمیزه ای از هر دو روش، ساخته شود.
-
دسمال
واژهنامه آزاد
دِسْمالْ:(desmal) در گویش گنابادی یعنی دست زده شده ، استفاده شده ، پارچه ای که در جیب به عنوان عرق چین و خشک کردن صورت و پاک کردن بینی استفاده میکنند.
-
دسپلنه دسپلنه
واژهنامه آزاد
(میمه ای) دَسْپِلْنَه دَسْپِلْنَه یا دَسْپِلْنَه دَسْپِلْنَه کردن؛ دَسْ-پِلْ-نَه-دَسْ-پِلْ-نَه شش بخش است، به معنای دنبال چیزی گشتن؛ دنبال شیئی گشتن در تاریکی؛ دست را روی زمین کشیدن به منظور پیدا کردن شیئی کوچک؛ در تاریکی کورمال دنبال چیزی گشتن؛ روشی...
-
دسپلنه دسپلنه
واژهنامه آزاد
(میمه ای) دَسْپِلْنَه دَسْپِلْنَه یا دَسْپِلْنَه دَسْپِلْنَه کردن؛ دَسْ-پِلْ-نَه-دَسْ-پِلْ-نَه شش بخش است، به معنای دنبال چیزی گشتن؛ دنبال شیئی گشتن در تاریکی؛ دست را روی زمین کشیدن به منظور پیدا کردن شیئی کوچک؛ در تاریکی کورمال دنبال چیزی گشتن؛ روشی...