کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبان شناسی همه ی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تکله زبان
واژهنامه آزاد
در شهر گرمسار این واژه در مورد افرادی به کار می رود که لکنت زبان دارند.
-
زبان کوچک
واژهنامه آزاد
لهات.
-
زبان آلمانی
واژهنامه آزاد
زبان آلمانی از زبان های ژرمنی و، در نتیجه، هندواروپایی است. تاریخ زبان آلمانی را می توان به سه دورۀ آلمانی کهن، آلمانی میانه و آلمانی امروزی تقسیم بندی کرد. نکتۀ مهم در بررسی دوره های تاریخی زبان آلمانی این است که در همۀ ادوار دو لهجۀ اصلی در زبان آل...
-
زبان گرفتگی
واژهنامه آزاد
گرفتن زبان
-
زبان تغسل
واژهنامه آزاد
زبانی که به پاکی غسل داده شده . عاری از حرف ناپسند
-
زبان لکی
واژهنامه آزاد
این زبان زبان مردمان لک در استان های لرستان ، کرمانشاه، ایلام، همدان وخوزستان بدان تکلم می کنند علاوه بر ایران در عراق و داغستان روسیه و ... مردمان لک به این زبان تکلم می کنند این زبان از زبانهای بسیار کهن ایرانی نشات گرفته و دارای واژه های بسیاری از...
-
زبان دراز کردن
واژهنامه آزاد
اعتراض کردن.
-
جستوجو در متن
-
ترمینولوژی
واژهنامه آزاد
ترمینولوژی نشانه های اختصاری اصطلاحات (ویژه ی دانش بخصوص)، واژگان اصطلاح شناسی، واژگان شناسی
-
بداقی
واژهنامه آزاد
نام طایفه ی بزرگ در بخش شراء شهرستان خنداب استان مرکزی می باشد که رسوم و رسومات بسیاز زیبا در مراسم عروسی فرزندان ذکور خود برگزار می نمایند که موضوع یایان نامه ی به همین عنوان(مردم نگاری روستای استوه با مطالعه موردی رسومات ازدواج طایفه بداقعلی ) توسط...
-
رینگتون ت
واژهنامه آزاد
نخستین پادشاه کشمیر بود که مسلمان شد و همه ی مردم کشمیر با اومسلمان شدند
-
میهنگان
واژهنامه آزاد
میهنگان:به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده و به مردم رسیده باشد، یا آنچه که به میهن تعلق و تطبیق دارد. مانند پدرگان:آنچه که از پدر به...
-
اقلیت
واژهنامه آزاد
اقلیت:میهنگان، هم میهنان اقلیت، به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده و به مردم رسیده باشد، یا آنچه که به میهن تعلق و تطبیق دارد. مانند ...
-
شمال
واژهنامه آزاد
نَسا، نَسو، جانب و سویی که خورشید به آن سو کمتر بتابد. در پستی و بلندی به ویژه در کوه یا کوههایی که یک سویش رو به شمال یا نَسا باشد، خورشید کمتر به آنسو می تابد. واژگونه ی جنوب یا خورتاب که در همه ی روز یا در بیشتر هنگام روز، خورشید بدان سوی می تابد....
-
نسا
واژهنامه آزاد
شمال، نَسا، نَسو، جانب و سویی که خورشید به آن سو کمتر بتابد. در پستی و بلندی به ویژه در کوه یا کوههایی که یک سویش رو به شمال یا نَسا باشد، خورشید کمتر به آنسو می تابد. واژگونه ی جنوب یا خورتاب که در همه ی روز یا در بیشتر هنگام روز، خورشید بدان سوی می...