کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاییده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زانکو
واژهنامه آزاد
از آن کوه، زاییده ی آن کوه، مثل آن کوه
-
مهرزاد
واژهنامه آزاد
زاییده خورشید ، فرزند افتاب ، گسترنده مهر و محبت
-
مهر پاد
واژهنامه آزاد
به معنای زاییده مهر میباشد. یا پاسدار مهر محبت است.
-
رهزا
واژهنامه آزاد
(لری؛ روستای سردره، صیدون، باغملک) در اصل رهزاد. زادۀ راه؛ در راه زاییده شده. || نام طایفه ای از ایل بزرگ بهمئی که در شهر صیدون و روستای سردره زندگی می کنند.
-
اثر دم
واژهنامه آزاد
اثر دَم (که به آن الهام هم گفته می شود) به معنای افکاری است که از یک منبع بیرونی ناشی می شوند، و «در ابتدا به قدری ظریف اند که ممکن است با تلقین اشتباه شود و یا آنها را زاییدة تصورات به حساب آورد.» اما این گونه افکار از موجوداتی به غیر از خودمان سرچ...
-
دی
واژهنامه آزاد
به مادر گویند . فقط برای آنکس که فرزند زاییده باشد گفته می شود. به هر زن یا از زبان هر کس گفته یا شنیده نمی شود. دی که از سوی فرزندان خود مادر صدا زده می شود یادآور قداست آنکس است که به مانند خالقش توانایی خلق کردن و زایش دارد. خلق فرزند ، خلق اجتماع...