کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ری را پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ری را
واژهنامه آزاد
در افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوشیار
-
ری را
واژهنامه آزاد
ری را به معنی زن می باشد. || مطابق یک افسانه قدیمی در شمال بانویی است که باعث زیبایی جنگل های مازندران می شود. || نوعی باران در شمال است. || نام قدیمی شهر بابل بوده است. || ری را، در زبان مازندرانی به معنای "هان!" ، "آگاه باش!" ، "بیدار باش!" و...
-
جستوجو در متن
-
محمد تپر
واژهنامه آزاد
پسر ملکشاه سلجوقی است که با برادرش برکیارق پنج جنگ انجام داد. وی پس از مرگ برادرش به سلطنت رسید. فرزندان و فرزند زادگان او سلسله سلاجقه عراق را تأسیس نمودند که بر ری و همدان و کردستان حکومت می کردند.
-
دویرست
واژهنامه آزاد
دُوَیرِست:نام محلی در منطقۀ ری باستان که برخی آن را با طرشت کنونی تطبیق می دهند. برخی از محدثان شیعه اهل همین محل بوده اند و لذا به «دُوَیرِستی» معروف اند، مانند «ابوجعفر محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی» که از شاگردان به نام شیخ صدوق بوده است.