کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریشه کرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ریشه کالدار
واژهنامه آزاد
جوشانده ان برای دفع سنگ کلیه استفاده میشود. (از گیاهان دارویی است)
-
ریشه گرفتن
واژهنامه آزاد
سرچشمه گرفتن. ریشه گرفتن در این معنی غلط مصطلح است (رک کتاب غلط ننویسیم).
-
جستوجو در متن
-
هنرسنتی
واژهنامه آزاد
هنرهای سنتی، هنرها و صنایع ظریفهای هستند که در طول سده های متمادی با حفظ ریشه ها و سنت های خود رشد کرده؛ مراحل شکلگیری خود را گذرانده یا میگذرانند
-
ریحا
واژهنامه آزاد
ریحا ریشه ی نام ریحان هست و به مرور زمان این نام تغییر کرده و ریشه ی هندی دارد و یک افسانه ی بسیار قدیمی نیز هست ک این گل توانسته جان پسر پادشاه زمان وقت رانجات دهد این اسطوره ک عاشقانه هست چیزی جز یاد و نامی از او در سینه ی مردمان بومی و قدیمی هند ن...
-
سلما
واژهنامه آزاد
سلما نام فرشته ایه که به حضرت زهرا کمک کرده تا امام حسن رو به دنیا بیاره. البته نگارش درستش "سلمی" هستش. اگه بخوام راجع به ریشه کلمه سلما بگم از سلامت میاد و کسی که سالم و سلامته. ظاهرا نام مادربزرگه پیامبر هم بوده. سلما نام معشوقه ای بوده که عرب ها ...
-
کنگاور
واژهنامه آزاد
شهر کنگاور. آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون در کتاب ایران در گذشته و حال (13836) کنگاور را چنین معنی کرده است:تپه ماهورهایی که شهر کهن را احاطه کرده اند و بر بلندای تپه ها برجهایی ساخته شده است، وجه اشتقاق ریشه نام کنگاور را آشکار می کند. کنگاور، کَنگ...
-
میثم
واژهنامه آزاد
Maytham، میثم یا Meesam (عربی:میثم، آذربایجان:Meysəm، ترکی:Meysem، فارسی:میثم) در سطح بین المللی به عنوان نامی برای پسران مورد استفاده قرار گرفته، برخاسته از زبان های سامی استو ریشه عربی ندارد که متاسفانه برخی آنرا از ریشه اثم میدانند.این نام به معنی...
-
صفورا
واژهنامه آزاد
صَفورا یک نام دخترانه دارای ریشه عِبری است . صفورا یعنی گنجشک یا پرنده.صفورا شبیه واژه عُصفور در عربی است . عربی و عبری دو زبان از خانواده سامی اند . صفورا حالت مونث شده صیپور צפור یا صیفور که به عبری معنی پرنده یا گنجشک دارد که تقریبا با همین تلفظ ب...
-
کیمیا
واژهنامه آزاد
به عقیدۀ قدما، کیمیا اکسیری است که می تواند مس را به طلا تبدیل کند. و البته، به این دلیل که هرگز این اکسیر یافت نشد، کیمیا را نایاب و دست نیافتنی نیز معنی کرده اند. به علاوه، برخی از مردم کیمیاگران را جادوگر می دانستند و به همین دلیل برخی کیمیا را به...
-
خنار
واژهنامه آزاد
قبیله «خِنار» یکی از قبایل بزرگ بخش مرکزی مازندران به ویژه سوادکوه است که ریشه های قومی و نژادی اش به قوم «الینای آریایی» می رسد. الینا قبیلة معتبر و مهم «ویدی» است، که نام آن بارها در «ریگودا»، سروده های مقدس آریاییان عهد ودایی آمده است. قوم الینا ه...
-
مشکنان
واژهنامه آزاد
نام روستای قدیمی که در 85 کیلومتری جادۀ اصفهان_نائین قرار دارد، و جادۀ ابریشم نیز از این روستا می گذرد. در ایام قدیم، مشکنان مرکز بیش از 48 روستا بود و برای حل مشکلات روستاهای اطراف، مجمعی از ریش سفیدان درویش مسلک در آن گرد هم می آمدند. ناصرخسرو نیز ...
-
مزرج
واژهنامه آزاد
بنا بر تحقیقات انجام شده، نام سکونتگاه مِزِرج در ابتدا مِزَرگ (MEZARG) بوده که از دو واژۀ مِز (MEZ) و اَرگ (ARG) تشکیل شده است. مِز واژه ای اوستایی (پارسی کهن) به معنی بزرگ و با عظمت است و در بسیاری از نوشته های باستانی کاربرد داشته است. اسناد دلال...
-
افغان
واژهنامه آزاد
افغان نام قبایل پشتو زبانی است که در بخش هایی از افغانستان و پاکستان زندگی می کنند. افغان را در عامیانه اوغان و در گویش هزارگی اوغان، اوغون و اوغو نیز می گویند. گرچه در بین عوام، معنی افغان همان ناله و فریاد است اما برخی برای آن معانی و ریشه های دیگر...
-
کسوه
واژهنامه آزاد
در لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آن وجودنداشته باشد، کسوة گویند و برخی از فقیهان نیز لباس یا کسوة را مایه زیبایی نیز دانسته ...