کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریخته گری توپُر 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گری
واژهنامه آزاد
نوعی بیماری پوستی
-
اندازه گری
واژهنامه آزاد
مهندسی
-
حیله گری
واژهنامه آزاد
فریبکاری
-
ددی
واژهنامه آزاد
وحشی گری
-
پای مردی
واژهنامه آزاد
خواهشگری،میانجی گری،شفاعت
-
ژیار
واژهنامه آزاد
(کردی) تمدن، شهری گری.
-
سارگپه
واژهنامه آزاد
(گ َ پ ِ)؛ سنقر، پرنده ای شکاری از نژاد قوش ها، بزرگ تر از شاهین. سارگپه پرنده ای شکاری است کوچک تر از عقاب، با جثه ای متوسط و توپُر، سری کوچک و گرد روی گردنی کلفت، بال های پهن و دم کوتاه. رنگ پر و بالش بسیار متنوع است.
-
آمپاکاینز
واژهنامه آزاد
دارویی برای افزایش قدرت حافظه و ادارک. (این دارو را، اولین بار، پروفسور گری لینچ از دانشگاه کالیفرنیا ساخته است.)
-
میمسیس
واژهنامه آزاد
یونانیان هنر را میمسیس mimesis می نامیدند که به معنای حکایت گری و به اصطلاح رایج ولی مذموم ، تقلید بود .
-
اغواگری
واژهنامه آزاد
اِغواگری؛ فریبکاری، وسوسه گری، با پند و نصیحت بد گمراه کردن، عمل گمراه کردن، عمل برانگیختن و تحریک به کارهای بد.
-
لامصب
واژهنامه آزاد
این واژه در واقع طی زمان تغییر کرده و اصلا خود کلمه ی لا مذهب است. درواقع لا مصب واژه ی لوطی گری همون واژه ی لامذهب می باشد.
-
نخجیربانی
واژهنامه آزاد
صیادی، شکارجی گری؛ مثال: مو آن باز سفیدم همدانی/ لانه در کوه دارم سایبانی/ به بال خود پرم کوهان به کوهان/ به چنگ خود کرم نخجیربانی (بابا طاهر عریان).
-
چخویی
واژهنامه آزاد
چخویی به کارهایی که در داخل قنات انجام می شود می گویند مانند لایروبی،کف شکنی،چاه کنی ،پیشکار کنی و...در واقع مترادف مقنی گری می باشد
-
اهل صلاح
واژهنامه آزاد
اَهلِ صِلاح؛ کسانی که خیرخواه و اهل صلح و آشتی اند؛ کسانی که میانجی گری می کنند و می خواهند دعوا یا دشمنی یا جنگی را به سمت آشتی و دوستی و صلح ببرند.
-
پراتیک
واژهنامه آزاد
در تعریف فلسفی پراتیک، اینگونه گفته شده است:"پراتیک یعنی مداخله انسان در واقعیت در تمام حیطه های جامعه بشری و طبیعت. تمام درگیریهای انسان با واقعیت، پراتیک است. پراتیک دسته بندی های مختلف دارد". اما بنده آنرا چیدمان عملی دکترین می دانم. مثلآ:در چیدن...